موسسه فهیم

انتخاب سردبیر , کلام , قرآن , مناظره ,

کتاب‌وامام


#گزارش‌علمی‌سخنرانی
کتاب‌وامام
ارائه کننده جناب محمدتقی سبحانی
جلسه سی و یکم انجمن مباحثات قرآنی 
چهارشنبه 1-9-96

1️⃣مقدمات نظریه
1-  منظور از امام هدایتگر حی است پس اعم از امام  و پیامبر است.
2-  این موضوع می تواند در وجه شأنی یا فعلی مورد گفتگو واقع شود و بحث حاضر فقط ناظر به جنبه شأنی آنست. یعنی وجه تئوریک مسئله را بر می رسد و چنانچه در وجه تئوری فرضیه ثابت شود در وجه فعلی باید متدولوژی تعریف کرد. 
3-  اهمیت  موضوع بسیار زیاد و بلکه ام المسائل است.

2️⃣دیدگاه های مختلف 
1-  قران بسندگی در حوزه دین- دیدگاه قرآنیان
2-  قرآن بسندگی در حوزه قرآن- دیدگاه قائلان به تفسیر قرآن به قرآن- به دو تقریر:
-  نیاز نیست در تفسیر قرآن از غیر قرآن استفاده شود؛ معنایی که تاحدی میتواند قابل دفاع باشد.
-  مجاز نیست در تفسیر قرآن از غیر قرآن استفاده شود- از بعضی از تعبیرهای علامه طباطبایی این معنا استفاده می شود.
3-  سنت بسندگی- دیدگاه اخباریان؛ ظواهر قرآن حجت نیست و فقط بیان معصومان ذیل آیات حجت است.
4-  امام و کتاب در فهم قرآن حجیت توأمان دارند که این اندیشه مختار است.

3️⃣بیان نظریه
تفسیر قرآن فی الجمله و به شکل موجبه جزئیه نیازمند بیان امام است و پس نمی توان قرآن بسنده بود.
🔹توضیح
مطالب قرآنی دو دسته اند:
*️⃣تنبیهیات- آن دسته که تنبیه به منبع دیگری مثل عقل یا فطرت هستند. اینها در افاده معنای خود مستقل از سنتند.
*️⃣تعلیمیات- آن دسته که تنبیه به منبع دیگری نیستند و تعلیمات هستند  و در آنها نص مؤسس است. در این دسته
-  امور عام و عموماتی هست که در افاده معنای خود نیازمند چیزی نیست. مثل اقم الصلاة
-  سایر مطالبی که اطمینان حاصل کنیم که متکلم در بیان آن به قرینه ای تعویل نکرده است اینها هم می تواند بی نیاز از سنت باشد.
-  آن دسته از آیات که یا مبهمند و اجمال دارند  و متشابهند و بیانشان به امام و اگذاشته شده است یا تأسیس خاصند مثل کان عرشه علی الماء و لاجرم بایست توسط مبین قرآن تبیین شوند؛ اینها در افاده مراد خود نیازمند سنتند.

4️⃣ادله نظریه
1-  خود این کتاب اعلام کرده که خود بسنده نیست:
-   مثل فاسئلوا اهل الذکران کنتم لاتعلمون
-  وانزلنا الیک  الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون 
-  و ده ها آیه دیگر که این معنا را افاده میکند.
2-  ممکن است این کتاب اساساً تأسیس در بیان داشته باشد کما اینکه عموم متنهای مادر اینطورند از نظام معنایی واژگانی فاصله دارند.
3-  نزول تدریجی – تعویل بر قرائن
4-  وجود مبین در کنار آن

کاظم قاضی زاده, [18.01.18 23:41]
بسم الله الرحمن الرحیم
ملاحظاتی  بر نظریه پردازی جناب استاد سبحانی در جلسه 31 مباحثات قرآنی
کاظم قاضی زاده
1.    با این که این نظریه نسبت به نظریه اخباری ها یک گام به پیش است؛ اما به نظر نمی رسدکه موارد مورد نظر ایشان در حجیت توأمان به یک درصد آیات قرآن هم برسد. چرا که کل آیات اخلاقی و غالب داستانها و احکام و عقاید قرآنی در دسته تنبیهیات و یا دو دسته اول تعلیمیات ایشان است. خوب است که ایشان در 99 درصد آیات تفسیر مستقل قرآن از امام را می پذیرند.
@Ghazizadeh_Kazem
2.  همانطور که گفتند بعضی از عبارات علامه طباطبایی تفسیر را در سطح یک مکتب مطرح می کند و ایشان نمی توانند در برابر، بدون ابطال ادله این مکتب که تفسیر قرآن به غیر را مجاز نمی شمارد ،نظریه دیگری را بیاورند.

3.  ادله علامه طباطبایی در قرآن بسندگی در تفسیر متعدد است ،اما از میان آنها به نظر می رسد ادله تحدی و اعجاز و همچنین روایات عرض عام روایات بر قران قابل توجه است. و ایشان باید بارد این ادله، زمینه نظریه خود را فراهم آورند .


4.  بیان ایشان در پاسخ دور (توقف حجيت همه روايات بر احراز عدم مخالفت تبايني با قران و توقف فهم مراد بعضي از آيات قران برروايات )ناتمام است. چون می فرمایند ما روایات (تفسیری )را بر آن مقدار از ظهورات و تنبیهیات قرآنی که مستقلا قابل فهم است می سنجیم و بعد متشابهات را با این روایات سنجیده شده تفسیر می کنیم. در حالی که اگر شما یک آیه قرآن را هم نفهمید نمی توانید با قاطعیت بگویید روایات تفسیری مخالف قرآن نیست. شاید مخالف همان یک آیه نا فهمیده شما باشد و لذا روایت غیر معتبر می شود و نمی شود با آن قرآن را تفسیر کرد.
5.  بحث تحدی هم بحث جدی است ؛ قرآنی که  مستقلا  فهمیده نمی شود ،نمی تواند مورد تحدی قرار گیرد و روشن است که مراد آن نیست که بیایید از نبی (ص) معانی قرآن را بپرسید و بعد چیزی بیاورید .که مثلا نبی (ص) هم بیاید در بعضي از انچه اوردهايد معانی آن را از شما بپرسد و بعد بتواند مطابقت با مورد تحدی را تایید یا رد کند .بلکه مراد همآوردی دو متن است .

6.  این لغزندگی انواع مختلف تنبیهی و تعلیمی ودر تعلیمی ها سه گونه مختلف ، موجب ضعف نظریه است. چراکه شاخص خاصی برای آنها نمی دهيد و همین که کدام موارد عقلی و فطریند یا کدام موارد را اطمینان می کنیم که متکلم قرینه ای خارجی ندارد، از کجا؟ 
و در موارد مشکوک بین اینها چه می کنید؟
7.   حاصل این نظریه حجت ندانستن مفهوم آیات قرآن در آیات هدف در دوران معاصر است . چون امام حاضری نیست که ضمیمه شود تا ارکان حجیت كامل شود و روایات را هم بخاطر مشکلاتش از گردونه بحث خارج کرده اند و به تعبیر ایشان بحث را شانی کرده اند نه فعلی و این مقدار مشکل عصرغیبت را حل نمی کند. و فقط یک بحث فرضی است که الان مصداق ندارد.
8.   استناد این نظریه به اصولیان  که در جای دیگر فرموده اند و در جلسه قبل بصورت ضعيفي مطرح كردند نیز خطا است با استناد به این نکته که آنان فحص از مخصص و مقید احتمالی را لازم می دانند، زیرا:
اولا: آنچه مورد نظر آنان است روایت است نه امام؛
ثانیا: آنچه آنان می گویند در حوزه فقه است و عمل ، نه در حوزه اعتقادات و  غالبا نیز خبر ثقه واحد را در حوزه اعتقادات حجت نمی دانند تا مخصص و مقید شود؛ 
در حالي كه شما غالبا به متشابهات و اياتي در حوزه معارف توجه داريد
ثالثا: افرادی مثل علامه طباطبایی  نیز فحص مخصص و مقید را لازم می دانند با اینکه قائل به قرآن بسندگی در تفسیرند.پس معلوم مي شود كه قبول لزوم فحص از مخصصات و مقيدات روايي در جهت تمسك  به عمومات قراني با نظريه شما تلازمي ندارد

کاظم قاضی زاده, [18.01.18 23:41]
9.  درباره دو آیه ای که برای نظریه خود شاهد آوردند :
اولا:آیه اول (امر به سوال از اهل ذكر اگر نمي دانيد) اصولا جمله شرطیه است و تحقق شرط ( ندانستن معنای بعضی از آیات )در قرآن را ثابت نمی کند مثل همه قضایای شرطیه دیگر.
ثانیا :آیه اگر در بستر و سیاق معنا شود که مربوط به عالمان اهل کتاب است و اگر بعنوان فراز تقطیع شده تفسیر شود ، اختصاصی به آیات مورد ادعای شما ندارد و اختصاصی هم به عالم خاصی چون امام معصوم ندارد.
ثالثا: این همان امر تنبیهی است که باید به" ما اشار الیه من العقل و الفطره" تمسک کنید. 
در آیه "لتبین للناس ما نزل الیهم" 
اولا: اگر برداشت شما درست باشد که باید همه  آیات را مشروط به حجیت توأمان بدانیم و این خلاف نظریه شماست، ثانیا:لزوم تبیین فرع ابهام نیست بلکه معلم با اینکه کتاب روشن است، اما در تسریع فهم و تعلیم نوآموزان و کند ذهنان مؤثراست. لذا تلازمی بین وظیفه تبیین پیامبر و غموض مفهومی آیات نیست. 

10.در مورد دلیل دوم که خود با کلمه ممکن است شروع کردید و با توجه به دلایل نظریه رقیب امکان راه بجایی نمی برد.
 11.نزول تدریجی اگر چه می تواند با تعویل برقرینه خارجی تناسب داشته باشد ،اما اولا :دلیل مدعا را ثابت نمی کند چون مقتضای آن تعویل بر هر نوع قرینه ایست نه تعویل بر بیان امام .
ثانیا : کتاب قرآن که به تعبیر شما متن مادر و به تعبیر ما متن جاودانه است نباید بر قراین غیر قابل انتقال تکیه کند که با حکمت فرا زمانی بودنش منافات می یابد
12. دلالت وجود مبین در کنار قرآن در ايات شريفه بر نظريه شما ، صرف استحسان است . چه اشکالی دارد که بگوییم لا محاله کتاب آسمانی باید با کسی همراه شود و بیاید و آن کسی جز رسول نیست . و  فقط به همين دليل همراهي كتاب و رسول در ايات امده است
13. در موارد متعددی هم کتاب بدون رسول و یا رسول بدون کتاب در قرآن کریم یاد شده است. و رقيب شما مي تواند با استناد به انها استقلال  دلالي را برداشت كند
 14. در هرصورت این نظریه گرچه به جهت فاصله گرفتن از اخباریان و جدا کردن راه نزدیکان به مکتب تفکیک از اخباریان ارزشمند است ، اما بجهت محدوده خیلی کم مورد نزاع با دیدگاه قرآن بسنده در تفسیر ، کاربردی نبودن در عصر غیبت ، ابهام در تببین نظریه و حد و حدود آیات هدف ، نداشتن ادله متقن  و قدرت ادله منافی آن در نظریه تفسیر قرآن به قران قابل نقد است .