خلاصه صحبت های دکتر قاضی زاده در مورد آستانه تجدد:
حجتالاسلام والمسلمین قاضیزاده با اشاره به ویژگی کتاب مرحوم نائینی گفت: کتاب مرحوم نائینی و ویژگیهای آن برای مشروطه از منظر دین و بحثهای علمی آن در دوران است و این نیازمند تحقیق بود. شاید بتوان به این اشاره کرد که در دوران اخیر گاهی اوقات نگرشهای فکری متاثر از عرصههای عملی بوده و متفکران بعد از اینکه یک واقعیت خارجی را احساس کردند و یک امری را در اجتماع و سیاست دیدند به دنبال نظریه پردازی و کشف و تبیین و تحلیل مبانی آن رفتند.
وی ادامه داد: مرحوم نائینی وقتی با مشروطه و استبدادی که در آن دوران بین مردم ایران بود، مواجه شد میخواست با آن مخالفت کند و او به عنوان یک متفکر سیاسی و مردمدار شناخته میشد و به لحاظ فقهی جایگاه ویژهای در حوزه داشت. بر همین اساس خود را موظف میدید که تلاش کند نظریهپردازی و استدلالهایی را در رابطه با فقه حکومت داشته باشد. مثلا برای رای اکثریت به دنبال دلیل شرعی باشد و در دورانی که اینگونه نظریه پردازی میکرد، مخالفانی را در حوزه علمیه داشت. جامعه فعلی ما هم نمونه جدیدتری از این اختلافات است. دیدگاهی که در حوزه جامعه و رای مردم ایجاد میشود و در جایگاه مردم و حکومت و انتخابات در کشور ما با دیدگاههای متضاد و متفاوتی همراه است و گاهی کسانی که متولی برخی نهادها هستند خودشان به صراحت در نظریه پردازی دلیلی برای مشروعیت و جایگاه دینی رای مردم نمیداند و آنها متصدی نهادهای انتخاباتی و نظارتهایی هستند که به لحاظ نظریه پردازی در کتابها نوشته شده و آن را امری شرعی به آن معنایی که باشد نمیداند.
این پژوهشگر دینی تاکید کرد: مرحوم نائینی در برابر نظریهها و گفتوگوهایی شبیه همین چندسال بعد از پیروزی جمهوری اسلامی ایستاد و در همین عرصه نظریه پردازی کردند و حوزه دین و نظریه جدید را به هم پیوند دادند. تحلیل کتاب مرحوم نائینی در دوران معاصر میتوانست هم از دوستان دانشگاهی رخ بدهد و هم از دوستان حوزوی استاد فیرحی ویژگی که داشت این بود که هم در حوزه درس خوانده و هم در دانشگاه و خودشان با ادبیات حوزهها آشنا هستند و بر همین اساس میتوانند نظریههایی را ارائه بدهند.
او تاکید کرد: نام کتاب بسیار پرمعنا است و یک نکته مهم این است که طرح آن از دانش آموخته دانشگاه و حوزه است و جدای از تیترها از مزیتهای بسیار خوبی برخوردار است و منابع کتاب نیز بسیار زیاد است. حتی کتاب به رشتههای مختلف علوم انسانی اعم از فقه، تاریخ، منطق، لغت و... که توانایی نویسنده را نشان میدهد سرک کشیده است و با استفاده از سایر آثار مرحوم نائینی سعی کرده است که یک نوع همخوانی را با این کتاب و سایر نوشتهها به وجود بیاورد اما در ملاحظات کتاب به لحاظ شکلی مشکلاتی وجود دارد مثلا اگر قرار است شرحی گفته شود بهتر است پانویس در همان صفحههای گفته شود که آن متن آمده است. به لحاظ حجمی نیز زیاد است. توضیحات ۱۰ برابر کتاب است و این سبب میشود که کسی که میخواهد کتاب را بخواند قاعدتا نمیتواند همه توضیحات را مطالعه کند و برخی از توضیحات مناسب شرح یک فقه سیاسی است و کاش برخی از توضیحات طبقه بندی میشد.
وی گفت: اگر فردی به بحث فقه دینی آشنا باشد مطالعه این کتاب برای او مشکلی ندارد اما اگر در این عرصه مطالعهای نداشته باشد، میتوان گفت شاید در جاهایی به مشکل بر بخورد. مرحوم نائینی یک نظریه پرداز متاثر از شرایط اجتماعی بود و شرایط اجتماعی به او اجازه نمیداد که در مورد مشروعیت اصل دولت سخن بگوید چرا که پادشاهان در آن زمان بودند و او نمیتوانست درباره رای مردم و غیره سخن بگوید. مرحوم نائینی نظریه پردازی را بعد از گذر کردن از مسئله سلطنت که به هر دلیل بوده است را دارد و بیشتر درباره اینکه چگونه باید حکومت بر مردم صورت بگیرد، نظریه پردازی کرده است نه اینکه چه کسی حکومت کند.
این پژوهشگر حوزه دین و فلسفه تاکید کرد: مرحوم نائینی خیلی نسبت به اصل مشروعیت اهتمام اساسی نداشته و درباره قانون، آزادی و مساوات صحبت میکرد و اینکه نباید شاه قاجار داشت باشیم وباید رای گیری کنیم خیلی صحبت نکرده است. شاید دلیل آن این باشد که مرحوم نائینی ضمن نظریه پردازی متاثر از اندیشه مسلط شیعی در حوزه ولایت و امت بهره برده و اندیشه شیعی این است که امامان و رهبران سیاسی ما از جانب خداوند منصوب شدهاند. اهتمام اصلی مرحوم نائینی در کتاب این است که سوالات را پاسخ بدهد. در اندیشه سیاسی شیعه ما باید نظریه امامت را در اثر غیبت از یاد نبریم و تحلیل ما از اندیشه سیاسی و تحلیل ما از اندیشه سیاسی در عصر غیبت باید چیزی باشد که هم بتوانیم آن را به دنیای جدید معرفی کنیم و هم نشات گرفته از نظریه امامت و غدیر باشد. چرا که به عنوان یک شیعه معتقد هستیم که امامت بوده و آن را نفی نمیکنیم و جمع این دو بسیار مهم است. مرحوم نائینی به حاکم و شرایط حاکم نپرداخته است او ابتدا طرح میکند حکومت دو گونه است.
قاضیزاده تاکید کرد: ما در نظریه پردازی مرحوم نائینی قاعدتا به دنبال دو چیز هستیم. استبداد یا عصمت. اما در نظریه پردازی دنیای جدید به دنبال دموکراسی و استبداد میگردیم. در اندیشه دینی غیر از دموکراسی مسئله امامت هم مطرح است. در صدر اسلام متفکران ما وقتی بحث میکنند در برابر مسئله شورا میایستند و آن را نقد میکنند اما در بحث معاصر ما شورا در کنار امامت مطرح میشود. ما نمیتوانیم نظریه شورای صدر اسلام را بپذیریم ولی در عصر حاضر نظریه ولایت فقیه و شورا با یکدیگر جمع میشود.