حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده بیان کرد: مرحوم آیتالله امینی، هرگز در جهت اثبات یک نظریه موافق حاکمیت یا منع نظرات مخالف حاکمیت تلاشی نداشت و ماحصل عملکرد ایشان در دبیرخانه مجلس خبرگان، دیدگاه وسیع ایشان در زمینه تحقیقات را نشان میدهد.
استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در نشست زنده اینستاگرامی انجمن اندیشه و قلم، با عنوان «روحانیت در آزمون قدرت» گفت: وقتی روحانیت اداره کشوری را به عهده بگیرد، طبعاً برای فقیهان و پژوهشگران فقهی میتواند مسائل جدیدی مطرح شود. تا وقتی حکومت اسلامی مطرح نبود خیلی از مباحث در باب حقوق مردم، تعامل دولت و ملت، آزادیها یا روابط خارجی در مخیله فقیهان نمیگنجید؛ بحث حقوق شهروندی که مبحثی جدی در جهان امروز است از وقتی برای فقیهان مطرح شد که خود در حکومتداری با آن مواجه شدند.
وی در ادامه گفت: قاعدتاً وقتی روحانیت به قدرت نزدیک میشود به امکانات زیاد سختافزاری، نرمافزاری، مادی و فضاهایی برای پژوهش و امکانات بینالمللی دسترسی پیدا میکند که میتواند در پژوهشهای فقهی مؤثر باشد.
قاضی زاده توضیح داد: در دنیای امروز بخشی از بودجه کشورها، سهم تحقیقات است؛ در حوزه دین هم وقتی روحانیت و قدرت به هم نزدیک شوند، آن قدرت میتواند به طور کلی سمت و سوی پژوهش را تقویت کند. البته این آفت را هم دارد که گاهی اوقات «نگاه بخشی» به پژوهشگرانی که میتوانند نظرات حکومت را تأمین کنند سبب عدم توازن و تقویت پژوهشهای سفارشی به جای پژوهشهای آزاد میشود.
وی در ادامه به آفتها و آسیبهای این نزدیکی اشاره کرد و گفت: معمولاً قدرتمندان در نزدیکی به فقه، به دنبال توجیه نظرات خود هستند و از این منظر، به جای اینکه فقیهان را به نظریهپردازی آزاد دعوت کنند، به نظریهسازی سفارشی ترغیب میکنند و برخی فقیهان توجیهگر دیدگاه و رفتار حاکمان میشوند.
رئیس موسسه پژوهشی فهیم با ارائه مثالی گفت: در اندیشه سیاسی اهل سنت، یکی از مباحث در مشروعیت حکومت، «تغلب» به معنای کودتا یا به دست گرفتن قدرت با زور است. در قرون میانی اسلام و در اواخر بنیعباس کسانی مثل قاضی ابوعلی یا ماوردی درباره زمینههای مشروعیت مینویسند اگر کسی با شمشیر بر جامعه اسلامی مسلط شود و نام امیرالمؤمنین بگیرد، باید از او تبعیت کنند. این نوع نظریهپردازی، معطوف به نگاه قدرتمندان و محصول ارتباط قدرت و روحانیت است. البته اهل سنت در دورههای اخیر چنین روشی را به عنوان روش مشروعیت نمیپذیرند.
استاد حوزه علمیه قم افزود: در آغاز پیروزی انقلاب، چندین مرجع تقلید مشهور و مهم داشتیم؛ آیات عظام خویی، گلپایگانی، نجفیمرعشی و امام. در سالهای پس از پیروزی انقلاب، بعضی به دنبال این بودند که چون امام خمینی رهبری جامعه را به عهده گرفته، باید وحدت مرجعیت و رهبری را تبلیغ کنیم و کسانی که امام را رهبر میدانند، او را مرجع خود بدانند. بعد از رحلت امام(ره)، شرایط ابتدایی رهبری آیتالله خامنهای اقتضا نمیکرد ایشان به عنوان مرجع تقلید مطرح شود، طبعا افرادی به دنبال این برآمدند که از سال ۶۸ عدم وحدت مرجعیت و رهبری را تبلیغ کنند. اما چند سال بعد از رحلت آیتالله اراکی و مطرح شدن مراجع جدید، بعد از اینکه نام رهبری در میان مراجع مطرح شد، دوباره یک سری نظریهپرداز پیدا شدند که مرجعیت و رهبری باید یکی باشد. این شیوه نظریهپردازی، معطوف به قدرت است و ما باید این آفت را بشناسیم.
او با اشاره به موضوع کنترل موالید گفت: از سالهای اول انقلاب فراز و فرودهای مختلف در این باره داشتیم؛ از بحث تکثیر موالید و روایات در اول انقلاب تا اواخر دهه ۷۰ که ناگهان احساس کردند شرایط اجتماعی کشور قابل کنترل نیست و بحث کنترل موالید که بیش از یک دهه مطرح شد. به خوبی به یاد دارم چقدر پایاننامه و رسالههای دانشگاهی در حوزه فقه اسلامی در باب کنترل موالید شکل گرفت. یعنی تنظیم دیدگاهها با قدرت یک مسأله جدی است.
قاضی زاده گفت: وقتی خدمت آیتالله امینی در دبیرخانه خبرگان بودم، دسترسی راحتی به مشروح مذاکرات مجلس خبرگان رهبری داشتم و به این نکته جالب برخوردم: افرادی که در دوره اول و دوم خبرگان رهبری بودند و در دو گروه سیاسی تقسیم میشدند، نوع موضعگیریهایشان در دوران امام و رهبری متفاوت بود و این شاید ناشی از نزدیکی و دوری از کانون قدرت بود.
وی نظریهسازی بر اساس موافقت طبع و علاقه حاکمان را یک مسأله جدی دانست، افزود: از باب انصاف باید بگویم گاهی اوقات کسانی که در مقابله با قدرت هستند هم نظریهپردازیشان معطوف به علاقه خود یا مقابله با حاکمیت است. بیش از ۱۰۰ سال پیش علی عبدالرزاق مصری کتابی نوشت تحت عنوان الاسلام و اصول الحکم و در آن برای آنکه مصریها تحت حاکمیت عثمانی نروند، دین را از خلافت جدا دانست و پیامبر(ص) را به عنوان حاکم نفی کرد تا بتواند بر اساس آن نظریه خود را در مقابل اثبات کند.
به گفته او، گاهی نوع تعامل قدرتمندان با نظریات فقهی به نوعی است که باعث میشود بعضی عالمان از ارائه نظریه خودداری کنند و به جای آزاداندیشی در عالیترین سطح یک نوع خودسانسوری شکل می گیرد.
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: کم نبودند کسانی که بودن در قدرت آنها را به نظریهسازی موافق حاکمیت یا تبلیغ و مدح نظریات موافق حاکمیت واداشته است؛ اما مرحوم آیتالله امینی، برعکس بود. البته علقه اولیه تالیف و تحقیق ایشان در حوزه فرهنگ عمومی، برای تعلیم و تربیت و خانواده بود اما از وقتی در دبیرخانه مجلس خبرگان قرار گرفتند و احساس کردند دبیرخانه نزدیکترین جا به مسأله حاکمیت و ولایت فقیه است، سعی کردند پژوهشهای آزاد را در این زمینه سامان دهند. از محققان برجستهای دعوت کردند که به جای سفارشینویسی، پژوهش آزاد داشتند. در دوران همکاری با ایشان، با طراحی اولیه ایشان، جلسات بسیار گستردهای با حضور برجستهترین صاحبنظران فقه سیاسی با دیدگاههای مختلف داشتیم؛ شاید ۲۸ ساعت یعنی هفت جلسه ۴ ساعته برگزار شد و سفارش ایشان این بود که دیدگاههای متفاوت را دعوت کنیم. آن مجموعه پیاده و تایپ شده و در دبیرخانه است ولی متأسفانه منتشر نشده است که اگر منتشر شود یک میراث جدی در باب حکومت اسلامی است که میتواند مرجع باشد. من از رئیس فعلی مرکز تحقیقات مجلس خبرگان رهبری درخواست میکنم در جهت انتشار آن مباحث و جلسات تلاش کنند.
وی در پایان گفت: مرحوم آیتالله امینی، هرگز در جهت اثبات یک نظریه موافق حاکمیت یا منع نظرات مخالف حاکمیت تلاشی نداشت و ماحصل عملکرد ایشان در دبیرخانه مجلس خبرگان، دیدگاه وسیع ایشان در زمینه تحقیقات را نشان میدهد.