اولین باری که قرآن در جلوة «قرآن صوتی» عینیت یافته است، هنگام قرائت فرشتة امین وحی بر پیامبر اکرم7 بوده است. گرچه نزول دفعی قرآن، با معیارهای قابل شناخت ما بعید است از نوع گفتار معمولی و تدریجی باشد، اما نزول تدریجی قرآن در طول دوران رسالت اینگونه بوده است.
بررسی تاریخی کیفیت قرائت
الف: کیفیت قرائت جبرائیل هنگام نزول قرآن
اولین باری که قرآن در جلوة «قرآن صوتی» عینیت یافته است، هنگام قرائت فرشتة امین وحی بر پیامبر اکرم7 بوده است. گرچه نزول دفعی قرآن، با معیارهای قابل شناخت ما بعید است از نوع گفتار معمولی و تدریجی باشد، اما نزول تدریجی قرآن در طول دوران رسالت اینگونه بوده است. قرآن کریم صریحاً به گفتار بودن وحی الهی و هنگام نزول اشاره مینماید. در سورة تکویر آمده است:
(انه لقول رسول کریم)[i] «هر آینه آن [قرآن] گفتة فرستادهای بزرگوار [جبرائیل] است.»
قرآن کریم، بر خلاف کتابهای آسمانی دیگر که به صورت «الواح» یا «کتاب» بر پیامبران عرضه میگردید، به صورت کلام و «قول» بر پیامبر اسلام فرو فرستاده شد؛ به همین جهت اهل کتاب، کیفیت وحی را نا آشنا میانگاشته از پیامبر7 درخواست آوردن کتاب مدون مینمودند.[ii] اما قرآن کریم بطور جداگانه و مرتّل نازل گردید. قرآن کریم در سورة فرقان ضمن اشاره به گفتة کافران و درخواست آنان، مبنی بر نزول دفعی قران و رد درخواست آنان، کیفیت نزول قرآن را به صورت ترتیل معرفی مینماید.[iii] ولی با این حال قرائت ترتیل از جهت صفت به روش واحدی نبوده است؛ شخص پیامبر اکرم7 که مخاطب سروش وحی بوده است، بر اثر تفاوت نوع ترتیل جبرائیل، به گونههای مختلفی منفعی و متأثر میگذشته است؛ هنگامی که «حارث بن هشام» از حضرتش سئوال نمود که: وحی چگونه بر شما نازل میشود پیامبر7 فرمودند:
گاهی صدایی همانند صدای جرس بگوش من میرسید؛ وحیی که اینگونه بر من نازل میشد، سخت گران و سنگین بود. سپس این صدا قطع میشد و آنچه را جبرائیل میگفت فرا میگرفتم و گاهی جبرائیل به صورت مردی بر من فرود میآمد و با من سخن میگفت و من گفتههای او را حفظ میکردم.[iv]
در این گفتار پیامبر7 به دو نوع وحی اشاره نمودهاند که یکی بسیار ثقیل و دیگری کمی لطیفتر بوده است. محتمل است به اقتضای تنوع مفاهیمی که در هر مرحله از نزول تدریجی قرآن وجود داشته است، شیوة انزال و قرائت جبرائیل متفاوت بوده است. (ره)آوردی که از این احتمال به دست میآید، مطلوبیت تفاوت قرائت قرآن با توجه به کیفیت و نوع معانی آیات است.
روایات دیگری دربارة کیفیت نزول قرآن وارد شده است که میتواند شاهدی بر صدق احتمال فوق باشد؛ در روایتی از پیامبر اکرم7 آمده است که «قرآن با شکوه و جلال و بزرگی (تفخیم) نازل شده است»[v]. ناقل روایت فوق از قول حلیمی نقل میکند که:
مقصود روایت فوق آن است که قرائت مردانه خوانده شود و با نرمی قرائت زنانه خوانده نشود.[vi]
روایت دیگری محمد بن ابی عمیر از قول امام صادقu نقل کرده که حضرتش فرمودند:
«هر آینه قرآن همراه با حزن ( و به صورت حزین) نازل شده است.»[vii]
گرچه جمع بین دو قرائت «مفخم» و «حزین» ناممکن نیست، اما ظاهر این دو روایت بر لزوم توجه به اختلاف در قرائت قرآن نزدیکتر است؛ به تعبیر دیگر به نظر میرسد گاهی وصف غالب قرائت هنگام نزول، کوبندگی و جلال بوده و گاهی صدای حزین جبرائیل. و وصف حزن آن بیش از هرچیز، شنوندة کلام وحی را به خود جلب میکرده است.
ب: کیفیت قرائت پیامبر اکرم7
1- قرائت ترتیل
قرآن کریم چنان که از قرائت جبرائیل به نحو ترتیل یاد نموده است، پیامبر اکرم7 را نیز به اینگونه قرائت امر کرده است؛ در سورة مزمل میفرماید: «و قرآن را به صورت «ترتیل» قرائت کن».[viii]
روشن است که پیامبری که قبل از هر چیز افتخار بندگی پروردگار خویش را دارد، به امر الهی گردن نهاده و به گونه ترتیل قرائت مینموده است.
در آیه شریفة دیگر قرائت پیامبر اکرم7 قرائت همراه با تأنی و مکث ذکر شده است، در سورة مبارکه اسراء میفرماید:
«و قرآنی را جزءجزء بر تو نازل کردیم تا آنرا به تدریج و تأنی بر مردم قرائت نمایی»[ix]
با توجه به تعبیر «لتقرأه علی الناس علی مکث» که در این آیه آمده است و با نظر به تفاسیر این آیه ظاهراً «قرائت علی مکث» همان قرائت ترتیلی است[x]، گرچه بعضی از این تعبیر، صرف تدریج در قرائت و تنجیم قرآن را فهمیدهاند.[xi]
2- قرائت ترجیع
قرائت دیگری که از پیامبر حکایت شده است «قرائت همراه با ترجی» است، این نوع قرائت بر خلاف قرائت ترتیل، تنها در نقل واقعهای خاص وارده شده است. در صحیح مسلم آمده است که:
«شعبه از معاویهبن قرة نقل کرد که وی گفت: از عبدالله بن مغفل مزنی شنیدم که میگفت: پیامبر اکرم7در سال فتح (مکه) در میانه راه سوار بر مرکب خویش سورة فتح را قرائت نمود، پس در قرائت خویش ترجیع نمود.
معاویه [بن قرة] گفت: اگر ترس اجتماع و ازدحام مردم را نداشتم، هر آینه بر شما قرائت پیامبر را حکایت مینمودم.»[xii]
از قسمت پایانی حکایت فوق، حسن و جذابیت زایدالوصف پیامبر اکرم7 نیز بدست میآید؛ چرا که راوی ضمن اظهار اطلاع از نحوة قرائت پیامبر7، عدم حکایت آن را ترس از ازدحام مردم اعلام میکند.
البته بعضی که مطلق «صوت مرجّع» را موضوع حرمت غناء دانسته اند، در مقام توجیه روایت فوق و حمل بر خلاف ظاهر بر آمدهاند. محمد بن احمد قرطبی از قول بعضی دیگر، ترجیع در قرائت پیامبر را به جهت حرکت مرکب و در نتیجة امری غیر ارادی دانسته است؛[xiii] اما پرواضح است که اگر مقصود از نقل فوق اینگونه بود، بجای تعبیر «فرجّع فی قرائته» از تعبیر «رجّع قرائته» باید استفاده شود.
3- قرائت حَسَن
در روایات زیادی، پیامبر اکرم7 دارای «قرائت حسن» و «صوت حسن» معرفی شده است. حتی قریش که در اوایل بعثت دشمنی و عناد آشکاری با پیامبر اکرم7 و خدای او داشتند و چون نام خدای برده میشد میگریختند (به جهت عداوت)، اما هنگامی که پیامبر اکرم7 در نیمههای شب به قرائت قرآن میپرداخت، پنهانی به قرائت وی گوش میسپردند. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیة شریفة چهل و شش سورة اسراء[xiv] اینگونه روایت کرده است:
«هنگامی که پیامبر خدا7 شب را به قرائت قرآن سپری میکرد به جهت زیبایی قرائتش، قریش با علاقه فراوان پنهانی به صدایش گوش سپردند. و هنگامی که آیه شریفه بسمالله الرحمن الرحیم را قرائت میفرمود [به جهت عداوت با خداوند] از نزد او میگریختند.»[xv]
در روایت دیگر پیامبر اکرم7 نه تنها خوش صدا، که خوش صداترین مردم در قرائت قرآن معرفی شده است؛[xvi] در حقیقت حسن صوت، کرامت و موهبت الهی است. و به همین جهت نیز امام صادقu تمام پیامبران خداوند را دارای چنین موهبتی معرفی مینماید.[xvii]
هر مرتبهای از حسن قرائت دارای تأثیر خاصی است و مراتب والای آن، نه تنها شنوندگان را مجذوب که آنها را مدوش میکند. پیامبر(ص) که احسنالناس صوتاً بوده است، از حسن قرائتش به جهت رعایت حال مردم شنونده میکاسته است. این نکته از بیان حضرت امام کاظمu به دست میآید. هنگامی که حضرتش به توصیف قرائت جدشان علیبن الحسین پرداختند از ایشان سئوال شد که: آیا اینگونه نبود که پیامبر خدا7 با مردم نماز میخواند و [در حین نماز] صدای خویش را به قرائت قرآن بلند میکردند؟[xviii] حضرت کاظم در جواب فرمودند:
«پیامبر اکرم7 فقط به مقدار طاقت مأمومین با آنها رفتار میکرد»[xix]
مفهوم این روایت آن است که گرچه پیامبر اکرم7 قدرت آفریدن قرائت مدهوش کننده را داشته است، اما به جهت رعایت حال مستمعین (خصوصاً در حین نماز) از حسن قرائت خویش میکاسته است. نکته دیگر که از این کلام به دست میآید آن که قرائت زیبایی که موجبات صعقه و طرب را فراهم آورد، فی نفسه ممنوعیتی ندارد و پیامبر اکرم اگر چنین قرائتی را در نماز نمیکردند، صرفاً به جهت عنوان ثانوی (رعایت حال مردم) بوده است نه ممنوعیت آن قرائت به عنوان اوّلی.
تذکر این نکته در پایان قرائتهای منقوله از پیامبر لازم است: قرائت حسن، میتواند وصف لازم هر کدام از قرائتهای ترتیلی و ترجیعی قرار گیرد و قرائت احسن نیز بیانگر مرتبة والایی از قرائت ترتیل و یا ترجیع است. قرائت ترتیل و ترجیع نیز امکان تصادق در فرد واحد را دارند؛ اما اکنون به جهت استیفای عناوینی که در قرائت پیامبر آمده است به جداسازی هر یک مبادرت گردید. رابطة انواع قرائات فوق و قرائات دیگر در ادامة مقال خواهد آمد.
ج: کیفیت قرائت ائمه اطهارu
1- قرائت حسن (خوشخوانی)
قرائت همة ائمه اطهار علیهم السلام متأسفانه نقل نشده است؛ اما دربارة قرائت امام سجاد، باقر و کاظمu روایاتی در دست است. یکی از ویژگیهای قرائت ائمه خوشخوانی آن است: علی بن محمد نوفلی میگوید: نزد حضرت ابی الحسن (امام کاظم)u از «صدا» یاد کردم پس حضرت فرمودند:
«حضرت علیبن الحسینu قرائت [قرآن] مینمود، پس چه بسا عابری بر او میگذشت واز نیکویی صدای قرائتش به حالت صعقه و بیهوشی میافتاد. هر آینه اگر «امام» از این موضوع (قرائت خوش) چیزی اظهار کند، به جهت نیکوئیاش، مردم را تاب تحمل شنیدن نیست.»[xx]
امام صادقu نیز در توصیف و پدر و جد خویش اینگونه فرمودند:
«علی بن الحسینu در قرائت قرآن، از همة مردم خوش صداتر بود و [هنگام قرائت] صدایش را بگونهای بلند مینمود که اهل خانه بشنوند. ابا جعفر [امام باقرu] نیز [چون پدر] در قرائت قرآن خوش صداترین بود، هنگامی که شبانگاه برخاسته و به قرائت میپرداخت، صدایش را به [قرائت» بلند مینمود پس ساقیان و افراد دیگری که در راه بر (منزلش) عبور مینمودند، ایستاده و به قرائتش گوش فرا میدادند».[xxi]
از این دو روایت نیز تفاوت درجات خوشخوانی استفاده میشود؛ چرا که گاهی قرائت نیکوی امامu، زانوان عابران را از حرکت باز میایستاند. و گاهی بر جان مستمع حالت غشوه و صعقه میانداخته است.
2- قرائت همراه با حزن
قرائت حزین نیز به امام باقر و کاظمu منسوب است: حفص بن غیاث به نقل معتبری ویژگی قرائت امام کاظمu را اینگونه بیان کرده است:
«کسی را نیافتم که به اندازة موسیبن جعفرu بر خویش بترسد و بر مردم امیدوار باشد، قرائت وی محزون بود و در هنگام قرائت گویا انسانی را مخاطب قرار داده بود.»[xxii]
مرحوم مجلسی نیز حکایتی از قرائت امام باقرu را بدین صورت نقل کرده است:
«جماعتی از حضرت باقرu اذن گرفته و بر حضرتش وارد شدند، اینان گفتند: هنگامی که داخل دالان شدیم ناگهان قرائتی سریانی را شنیدم که با صدای نیکو میخواند و گریه میکرد به طوری که بعضی از ما نیز به گریه افتادیم ولی مضمون گفتارش را نمیفهمیدم، گمان بردیم که در نزد حضرت کسی است. لذا هنگام شرفیابی به محضرش گفتمی: ما قرائت سریانی شنیدیم که با صدایی محزون همراه بود؛ حضرت فرمودند: من بیاد مناجات «الیا»ی پیامبر افتادم و مرا به گریه انداخت».[xxiii]
قرائت زین امام باقرu گر چه در مورد ذکر و مناجات با خدا بوده است، اما به نظر میرسد اختصاصی به ذکر نداشته است؛ خصوصاً که قرائت قرآن نیز مشتمل بر ذکر و دعا است. تأثر شنوندگان از صدای امام باقرuگرچه مضمون کلام را هم نمیدانستهاند، قابل توجه است. در موارد دیگری نیز تأثیر قرائت محزون ائمهu بر شنوندگان نقل شده است: مناقب ابن شهر آشوب آورده است:
«امام کاظم خوش صداترین مردم در قرائت قرآن بود، هنگام قرائت قرآن محزون شده و میگریست و شنوندگان نیز به قرائتش میگریستند، وی از خشیت الهی آنقدر میگریست که محاسنش به اشکها آغشته میشد.»[xxiv]
د: قرائت صحابه و تابع
1- قرائت با الحان و تغنی
آنگونه که در روایات بر میآید، قرائت همراه با الحان (آواز) و تغنی در میان صحابه وجود داشته است. اینگونه قرائت، بدون تردید مصداقی از قرائت حسن میباشد. پیامبر اکرم7 قرائت بعضی از صحابه را ستودهاند و دربارة آنان فرمودهاند: مزماری از مزامیر ال داود به آنها عطا شده است. این تعبیر لااقل در حق عبدالله بن قیس اشعری وارد شده است؛[xxv] دربارة ابو موسی اشعری روایت شده که پیامبر به او فرمودند: کاش مرا میدیدی هنگامی که صبحگاهان به قرائت تو گوش فرا میدادم. وی نیز گفت: اگر میدانستم که شما به قرائت من گوش میدادید هر آینه بر حسن آن میافزودم.[xxvi]
علاوه بر آن که ناقل حدیث فوق و خصوصاً شارح آن نووی از این حدیث قرائت با تغنی را فهمیده است و لذا به بررسی حکم قرائت به الحان و تغنی پرداخته است. تعبیر «مزمار» تا حدودی دال بر اینگونه قرائت است، چرا که مزمار ابزار لولهای شکلی است که در آن دمیده و با آن تغنی میشود. مزمار حضرت داود، در حسن و نیکویی ضرب المثل است به طوری که حضرت امیرu، داود را صاحب مزمار و قاری اهل بهشت معرفی مینمایند.[xxvii] ابن ابی الحدید نیز در ذیل این خطبه بیانی مبالغه آمیز در ویژگی مزمار و قرائت داود نقل مینماید، وی مینویسد:
«به حضرت داود علیهالسلام آنگونه صدای خوش و ترجیع در قرائت عطا شده بود که پرندگان آسمان هنگام قرائت وی در محراب عبادت بر او وارد میشدند، حیوانات بیابان نیز چون صدای وی را میشنیدند به میان مردم (مستمعین) آمده و چون به شنیدن صدای خوش وی مستغرق و مجذوب میشدند، از مردم فرار نمیکردند.»[xxviii]
در این نقل روش است که قرائت دود با ترجیع و ترنم همراه بوده است.
جدای از این روایات حکایت دیگری وجود دارد که به نحوی بر این نوع قرائت دلالت مینماید. ابنالاعرابی میگوید:
«عرب با سرود «رکبانی»[xxix] در هنگام سواری بر شتر، نشتن بر درب منزل و خلاصه در اکثر حالات، روزگار سپری مینمود؛ پس هنگامی که قرآن نازل شد پیامبر دوست داشت که زمزمة آنها به جای سرود رکبانی زمزمة قرآن باشد.»[xxx]
علامة ابن منظور پس از نقل فوق اولین افرادی که قرائت به الحان مینمودند را معرفی میکند؛ وی مینویسد: «اولین کسی که به «الحان» قرائت کرد عبیدالله ابن ابی بکر بود، این نوع قرائت را عبیدالله بن عمر از وی به ارث بد. از این روی میگویند: «قرأت العمری» و سعید علافاباضی از وی این نوع قرائت را فرا گرفت.»[xxxi]
کلمة «لحن» گرچه معانی متعددی دارد و در مباحث علوم قرآن عنوان «تلحین قرآن» بمعنای خطای در اعراب آمده استـ و از این نوع تلحین نهی شده استـ؛ امّا در این جا مقصود از الحان و لحن، صوت قرآن و اصوات منظوم و نغمههای خوش است.[xxxii] و بر همین معنا نیز «صناعه الالحان» به معنای موسیقی استعمال شده است.[xxxiii]
عبیدالله بن ابی بکره (اولین کسی که به نقل ابن منظور قرائت به الحان داشته است) از تابعین موثق و از اهل بصره بوده است و پدرش ابوبکره نقیع بن الحارث از اصحاب پیامبر خدا7 بوده است وی دوبار به سجستان امارت یافته و زمانی نیز قاضی بصره بوده است، ثروت زیادی داشته و به وجود و سخا معروف بوده است.[xxxiv] اما متأسفانه در نحوة قرائت وی و ویژگیهای آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
بدون این که قضاوت صریحی بر یکسانی قرائات صدر اول با قرائات قرون بعد داشته باشیم؛ اما به نظر میرسد قرائت با الحان در طی قرون متمادی معمول بوده است گرچه به جهتهای مختلف در دیدگاه بعضی این نوع قرائت مطلوب نبوده است.
مجدالدین ابن اثیر که در قرن ششم میزیسته است(606-544)(36) در توضیح به قرائت به الحان ضمن اشاره به قرائتهای معمول عصر خود مینویسد:
«لحون و الحان همان با طرب خواندن (تطریب) و تردید صدا در حلق (ترجیع الصوت) و خوشخوانی نظم و نثر و غنا است. و گوئیا مراد از قرائت به الحان قرائتی است که قاریان دوران در محافل و مجالس میخوانند، همانا یهود و نصاری نیز کتب خویش را اینگونه میخوانند..»[xxxv]
قرطبی که در قرن بعد از وی میزیسته است و از جهت فقهی با قرائت به الحان سخت مخالف بوده است دربارة نحوة قرائت زمان خویش مینویسد:
«این اختلاف (که بعضی تغنی به قرآن را مجاز و بعضی غیر مجاز میشمارند) تا جایی است که ترجیع و تردید در صدا موجب خللی در فهم معنای قرآن نشود؛ اما اگر ترجیع بحدی برسد که معنای قرآن فهمیده نشود، پس اینگونه قرائت باتفاق حرام است. قرائتی که قراء شهرهای کشور مصر در پیشگاه شاهان و یا در مجالس عزا و در پیش جنازة مردگان میخوانند و بر این قرائت مزد و جایزه میگیرند، تلاش اینان در گمراهی و عملشان بیهوده است. اینان دگرگونی کتاب خدا را بدینوسیله بر خود حلال شمرده و جرأت بر خداوند را بر خود آسان گرفتهاند بدین وسیله که بر قرآن منزّل با نادانی خود و سرپیچی از سنت پیامبر و سیرة صالحین گذشته چیزی را که در آن نیست میافزاید.»[xxxvi]
دو عبارت فوق نشانگر آن است که قرائت همراه با ترجی و تلحین در قران ششم و هفتم وجود داشته است. اما ناپسند نمودن این قرائت در نزد ابن اثیر و قرطبی مطلب دیگری است که در فصل بعد آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
2- قرائت حسن
قرائت نیکو از صحابه و تابعین نیز نقل شده است: علقمة بن قیس که از قراء تابعین بشمار میآید[xxxvii]همچون برادرش عبدالله دارای صدایی خوش بوده است وی خود میگوید:
«عبدالله بن مسعود[xxxviii]، کس بدنبال من میفرستاد و از من درخواست قرائت قرآن میکرد و چون قرائت من پایان مییافت درخواست قرائتی دیگر مینمود و میگفت: پدر و مادرم به فدایت، از پیامبر خدا7شنیدم که میفرمود: زیبایی صدا زینت قرآن است.»[xxxix]
موارد دیگری که پیامبر اکرم در تکریم قرائت صحابه بر آمدهاند، نشانگر حسن صوت قراء بوده است. البته در این موارد نیز قرائت نیکو و قرائت با الحان قابل جمع است؛ ولی به جهت ورود عناوین متعدد، به ذکر جداگانه آن مبادرت گردید. بررسی رابطة انواع قرائت در فصل آتی صورت میپذیرد.
فصل دوم
[i] . تکویر، آیه 19.
[ii] . یسئلک اهل الکتاب ان تنزل علیهم کتاباً من السماء، نساء، آیه 153.
[iii] . ... ورتلناه ترتیلاً، فرقان، آیه 31.
[iv] . دکتر سید محمد باقر حجتی، تاریخ قرآن کریم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ص 33 و 34 به نقل از الاتقان فی علوم القرآن، بحار الانوار، صحیح بخاری.
[v] . نزل القرآن بالتفخیم، جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن (قم، منشورات رضی، بیدار 1363) ج1، ص 373. و محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل القرآن (مصر، چاپ ششم) ص 161.
[vi] . جلال الدین سیوطی، پیشین، ج1، ص 373.
[vii] . شیخ محمد حر عاملی، وسائل الشیعه (بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1343)ج4، ص 857.
[viii] . ورتل القرآن ترتیلاً. مزمل، آیة 4.
[ix] . و قراناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث، اسراء، آیه 106.
[x] . ر.ک: شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی،التبیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج6، ص 530؛ و شیخ اسماعیل حقی البرسودی، تفسیر روح البیان (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج5، ص 210؛ و امام فخر رازی، التفسیر الکبیر (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج21، ص 61.
[xi] . ر.ک: محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی) بیروت، دار احیات التراث العربی) ج10، ص 340.
[xii] . صحیح مسلم بشرح النووی (بیروت دار احیاء التراث العربی، 1404) ج6، ص 78-81.
[xiii] . محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 13.
[xiv] . واذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولو اعلی ادبارهم نفوراً، الاسراء، آیه 46.
[xv] . علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی (قم، مؤسسه دارالکتاب، 1387 ق) ج2، ص 20، متن روایت اینگونه است: «کان رسول الله اذا تهجد بالقرآن تسمّع قریش لحسن قرائته و کان اذا قرأ بسم الله الرحمن الرحیم فرّوا عنه.»
[xvi] . عن الباقر علیه السلام: «ان رسول الله(ص) کان احسن الناس صوتاً بالقرآن»، محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی (تهران، مکتبة العلمیه الاسلامیة) ج2، ص 259.
[xvii] . عن الصادق علیه السلام: «ما بعث الله نبیاً الاحسن الصوت» محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه (قم، مرکز نشر دفتر تبلیغات اسلامی) ج8، ص 83 به نقل از اصول کافی ج2، ص 616.
[xviii] . مقصود سائل آن است که اگر قرائت امام چهارم موجب صعقة مردم میگردیده است پس چگونه مردم قرائت پیامبر را میشنیدند و چنین حالتی بر آنها عارض نمیشد؟
[xix] . مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار (تهران، کتبه اسلامیه) ج46، ص 69. متن روایت «ان رسول الله(ص) کان یحمل من خلفه ما یطیقون»
[xx] . محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج2، ص 615. متن روایت: «علی بن محمد بن نوفلی قال: ذکرت الصوت عنده قال: ان علی بن الحسین علیهما السلام کان یقرأ فربّما مرّ به المارّ فصعق من حسن صوته و ان الامام لو اظهر من ذلک شیئاً لما احتمله الناس.»
[xxi] . همان، ج4، ص 858. متن روایت: قال ابو عبدالله(ص): «ان علی بن الحسین کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان یرفع صوته حتی سمعه اهل الدار و ان ابا جعفر کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان اذا قام من اللیل و قراء رفع صوته فیمرّ به مار الطریق و الساقین و غیر هم فیقومون فیستمعون الی قرائته.»
[xxii] . همان، ج4، ص 857.
[xxiii] . همان، ج 46، ص 245.
[xxiv] . علی محممد علی دخیل، ائمتنا (بیروت، دارالامام الرضا(ع) ) ج2، ص 14 به نقل از المناقب ج2، ص 379.
[xxv] . صحیح مسلم بشرح النووی ج 6، ص 80.
[xxvi] . همان، ج 6، ص 80؛ و محمد بن احمد قرطبی، پیشین ج1، ص 10.
[xxvii] . ر.ک: عبدالوهاب النجار، قصص الانبیاء (قم، مؤسسة دین و دانش، هجرت) ص 311.
[xxviii] . نهج البلاغه، خطبة 160: «وان شئت ثلثت بداود صلی الله علیه وسلم صاحب المزامیر و قاری اهل الجنة.»
[xxix] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج9، ص 231.
[xxx] . شعری که با مد و زمزمه همراه است.
[xxxi] . علامه ابن منظور، لسان العرب (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج10، ص 135.
[xxxii] . همان، ج10، ص 135.
[xxxiii] . لحّن فی قرائته: ترنم فیها و طوّب، المنجد.
[xxxiv] . المنجد فی اللغه، ص 717.
[xxxv] . خیر الدین زرکلی، الاعلام (بیروت، دارالعلم للملایین) ج4، ص 191 به نقل از تاریخ الاسلام ذهبی ج3، ص 189.
[xxxvi] . ر.ک: دائره المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش: سید کاظم بجنوردی (تهران، مرکز دائره المعارف) ج2، ص 702.
[xxxvii] . مجدالدین ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث (قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج4، ص 243.
[xxxviii] . ر.ک: محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 16-17.
[xxxix] . وی در نزد عبدالله بن مسعود شاگردی قرائت کرده و مورد مراجعه صحابه بوده است و در سال 62 بدرود حیات گفته است، شمس الدین محمد ذهبی، کتاب تذکره الحفاظ (بیروت، دارالکتاب العلمیه) ج1، ص 48.