در این مقاله به یکی از زیر مجموعههای ادب مواجهه با قرآن پرداخته شده است، ابتدا در یک بررسی تاریخی به شیوة قرائت قرآن در هنگام نزول و (قرائت ترتیل)، قرائت ترتیلی پیامبر، قرائت زیبا و حزنآمیز ائمه اطهار و قرائت با الحان صحابه پرداخته ایم و سپس قرائتهای مطلوب، نامطلوب و مورد اختلاف را ارائه نمودهایم قرائت ترتیل، تحدیر، تحقیق، تدویر، قرائت همراه با حزن و قرائت نیکو از دستة اول، قرائت هذرمة از دسته دوم و قرائت همراه با ترجیع و تغنی از دسته سوم میباشد.
انواع قرائت قرآن
چکیده:
در این مقاله به یکی از زیر مجموعههای ادب مواجهه با قرآن پرداخته شده است، ابتدا در یک بررسی تاریخی به شیوة قرائت قرآن در هنگام نزول و (قرائت ترتیل)، قرائت ترتیلی پیامبر، قرائت زیبا و حزنآمیز ائمه اطهار و قرائت با الحان صحابه پرداخته ایم و سپس قرائتهای مطلوب، نامطلوب و مورد اختلاف را ارائه نمودهایم قرائت ترتیل، تحدیر، تحقیق، تدویر، قرائت همراه با حزن و قرائت نیکو از دستة اول، قرائت هذرمة از دسته دوم و قرائت همراه با ترجیع و تغنی از دسته سوم میباشد.
انوع قرائت قرآن
قرآن کریم در مقایسه با دیگر کتب دینی و غیر دینی، از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است. این ویژگی نه تنها از زبان معصومینu نقل شده، که تکتک سورهها و آیات قرآن نیز بر آن دلالت دارد. نه تنها مفاهیم قرآن از عمث و ژرفای خاصی برخوردار است، که الفاظ آن نیز جلوهای از اعجاز کلام «خداوند» را مینمایاند». از این رو و این کتاب در همة عرصههای حضور و تحققش از تقدس ویژهای برخوردار است. و انسان نیز در مواجهة با این حقیقت بی بدیل، موظف به رعایت آداب ویژهای میباشد؛ چنان که برای حضور بر کرانه دریای معانی قرآن، باید جان را از پلیدیها پاک گرداند. و برای لمس وجود «کتبی» آن، بیاید از «طهور» استمداد جست، برای حمل، قرائت و استماع آیات نورانی آن نیز نیازمند رعایت شرایط و آدابی دیگر است.
بنظر میرسد بررسی و تدوین مجموعهای در «آداب مواجهة با قرآن» موضوعی جالب و درخور تحقیق است و میتواند یکی از سرفصلهای علوم قرآنی را رقم بزند. اما در این مختصر تنها به بررسی یکی از زیر مجموعههای عنوان فوق میپردازیم.
یکی از جلوههای قرآن «قرآن صوتی» اس. قرآنی که فرشتة ومحی بر پیامبر اکرم7 قرائت کرده است و پیامبر7 بر مردم خواند. و پس از آن نیز آن الفاظ و کلمات بر زبان قاریان و حافظان، بلکه بر زبان تکتک امت مسلمان در طی قرون و اعصار جاری گردیده و هر صبح و شام طنین دلنشین تلاوت آیات آن، فضای جوامع اسلامی را نوری دوباره بخشیده است. مسلم مواجهة با این جلوه قرآن نیز دارای آداب و شرایطی است که یکی از آنها آداب چگونگی قرائت قرآن از جهت «صوت» است.
قرآن کریم چگونه باید تلاوت شود؟ پیامبر اکرم7 چگونه صوتی را میشنیده است و چگونه بر مردم تلاوت نموده است؟ دیگر معصومینu چگونه قرآن میخواندهاند؟ آیا روش خاصی در قرائت قرآن توصیه شده است یا روشهای مطلوب متعددی در این زمینه وجود دارد؟ آیا روش مطرود و ممنوعی در نحوة قرائت وجود دارد یا نه؟ ارتباط مطلوبیت خوشخوانی و حرمت غنا چیست؟ آیا هر نوع غنائی و در ضمن هر مضمونی مطلقاً حرام است (حتی قرائت قرآن غنائی) یا قرائت قرآن تخصصاً یا تخصیصاً از حرمت غنا خارج ست؟ از جهت اریخی صحابه، تابعین و دیگر قاریان چگونه و با چه لحنی قرآن را تلاوت نمودهاند؟
پاسخ سئوالاتی از این دست، زمینه نگارش این مقال را فراهم آورده است. تذکر این نکته ضروری است که گرچه اشارات مختصری در بعضی از کتب علوم قرنی و یا مباحث علم قرائات در این باره آمده است، اما نگارنده به بحث جامع و گستردهای در این موضوع دست نیافته است. بعضی از مفسرین نیز در اوایل کتب تفسیری خویش و یا در ذیل آیاتی که به نحوة قرائت اشاره دارد، بحثهای مختصری نمودهاند؛ جوامع رواییـ خصوصاً جوامع روائی شیعیـ و کتب فقهی نیز بمناسبت، به زوایایی از مسأله اشاره نمودهاند. طبیعی است منابع یاد شده از قرآن، روایات، کتب علوم قرآنی و تفسیر و مباحث فقهی، منابع اساسی نگارنده در فراهم آوردن این مقاله خواهد بود.
بررسی تاریخی کیفیت قرائت
الف: کیفیت قرائت جبرائیل هنگام نزول قرآن
اولین باری که قرآن در جلوة «قرآن صوتی» عینیت یافته است، هنگام قرائت فرشتة امین وحی بر پیامبر اکرم7بوده است. گرچه نزول دفعی قرآن، با معیارهای قابل شناخت ما بعید است از نوع گفتار معمولی و تدریجی باشد، اما نزول تدریجی قرآن در طول دوران رسالت اینگونه بوده است. قرآن کریم صریحاً به گفتار بودن وحی الهی و هنگام نزول اشاره مینماید. در سورة تکویر آمده است:
(انه لقول رسول کریم)[1] «هر آینه آن [قرآن] گفتة فرستادهای بزرگوار [جبرائیل] است.»
قرآن کریم، بر خلاف کتابهای آسمانی دیگر که به صورت «الواح» یا «کتاب» بر پیامبران عرضه میگردید، به صورت کلام و «قول» بر پیامبر اسلام فرو فرستاده شد؛ به همین جهت اهل کتاب، کیفیت وحی را نا آشنا میانگاشته از پیامبر7 درخواست آوردن کتاب مدون مینمودند.[2] اما قرآن کریم بطور جداگانه و مرتّل نازل گردید. قرآن کریم در سورة فرقان ضمن اشاره به گفتة کافران و درخواست آنان، مبنی بر نزول دفعی قران و رد درخواست آنان، کیفیت نزول قرآن را به صورت ترتیل معرفی مینماید.[3] ولی با این حال قرائت ترتیل از جهت صفت به روش واحدی نبوده است؛ شخص پیامبر اکرم7 که مخاطب سروش وحی بوده است، بر اثر تفاوت نوع ترتیل جبرائیل، به گونههای مختلفی منفعی و متأثر میگذشته است؛ هنگامی که «حارث بن هشام» از حضرتش سئوال نمود که: وحی چگونه بر شما نازل میشود پیامبر7 فرمودند:
گاهی صدایی همانند صدای جرس بگوش من میرسید؛ وحیی که اینگونه بر من نازل میشد، سخت گران و سنگین بود. سپس این صدا قطع میشد و آنچه را جبرائیل میگفت فرا میگرفتم و گاهی جبرائیل به صورت مردی بر من فرود میآمد و با من سخن میگفت و من گفتههای او را حفظ میکردم.[4]
در این گفتار پیامبر7 به دو نوع وحی اشاره نمودهاند که یکی بسیار ثقیل و دیگری کمی لطیفتر بوده است. محتمل است به اقتضای تنوع مفاهیمی که در هر مرحله از نزول تدریجی قرآن وجود داشته است، شیوة انزال و قرائت جبرائیل متفاوت بوده است. (ره)آوردی که از این احتمال به دست میآید، مطلوبیت تفاوت قرائت قرآن با توجه به کیفیت و نوع معانی آیات است.
روایات دیگری دربارة کیفیت نزول قرآن وارد شده است که میتواند شاهدی بر صدق احتمال فوق باشد؛ در روایتی از پیامبر اکرم7 آمده است که «قرآن با شکوه و جلال و بزرگی (تفخیم) نازل شده است»[5]. ناقل روایت فوق از قول حلیمی نقل میکند که:
مقصود روایت فوق آن است که قرائت مردانه خوانده شود و با نرمی قرائت زنانه خوانده نشود.[6]
روایت دیگری محمد بن ابی عمیر از قول امام صادقu نقل کرده که حضرتش فرمودند:
«هر آینه قرآن همراه با حزن ( و به صورت حزین) نازل شده است.»[7]
گرچه جمع بین دو قرائت «مفخم» و «حزین» ناممکن نیست، اما ظاهر این دو روایت بر لزوم توجه به اختلاف در قرائت قرآن نزدیکتر است؛ به تعبیر دیگر به نظر میرسد گاهی وصف غالب قرائت هنگام نزول، کوبندگی و جلال بوده و گاهی صدای حزین جبرائیل. و وصف حزن آن بیش از هرچیز، شنوندة کلام وحی را به خود جلب میکرده است.
ب: کیفیت قرائت پیامبر اکرم7
1- قرائت ترتیل
قرآن کریم چنان که از قرائت جبرائیل به نحو ترتیل یاد نموده است، پیامبر اکرم7 را نیز به اینگونه قرائت امر کرده است؛ در سورة مزمل میفرماید: «و قرآن را به صورت «ترتیل» قرائت کن».[8]
روشن است که پیامبری که قبل از هر چیز افتخار بندگی پروردگار خویش را دارد، به امر الهی گردن نهاده و به گونه ترتیل قرائت مینموده است.
در آیه شریفة دیگر قرائت پیامبر اکرم7 قرائت همراه با تأنی و مکث ذکر شده است، در سورة مبارکه اسراء میفرماید:
«و قرآنی را جزءجزء بر تو نازل کردیم تا آنرا به تدریج و تأنی بر مردم قرائت نمایی»[9]
با توجه به تعبیر «لتقرأه علی الناس علی مکث» که در این آیه آمده است و با نظر به تفاسیر این آیه ظاهراً «قرائت علی مکث» همان قرائت ترتیلی است[10]، گرچه بعضی از این تعبیر، صرف تدریج در قرائت و تنجیم قرآن را فهمیدهاند.[11]
2- قرائت ترجیع
قرائت دیگری که از پیامبر حکایت شده است «قرائت همراه با ترجیع» است، این نوع قرائت بر خلاف قرائت ترتیل، تنها در نقل واقعهای خاص وارده شده است. در صحیح مسلم آمده است که:
«شعبه از معاویهبن قرة نقل کرد که وی گفت: از عبدالله بن مغفل مزنی شنیدم که میگفت: پیامبر اکرم7 در سال فتح (مکه) در میانه راه سوار بر مرکب خویش سورة فتح را قرائت نمود، پس در قرائت خویش ترجیع نمود.
معاویه [بن قرة] گفت: اگر ترس اجتماع و ازدحام مردم را نداشتم، هر آینه بر شما قرائت پیامبر را حکایت مینمودم.»[12]
از قسمت پایانی حکایت فوق، حسن و جذابیت زایدالوصف پیامبر اکرم7 نیز بدست میآید؛ چرا که راوی ضمن اظهار اطلاع از نحوة قرائت پیامبر7، عدم حکایت آن را ترس از ازدحام مردم اعلام میکند.
البته بعضی که مطلق «صوت مرجّع» را موضوع حرمت غناء دانسته اند، در مقام توجیه روایت فوق و حمل بر خلاف ظاهر بر آمدهاند. محمد بن احمد قرطبی از قول بعضی دیگر، ترجیع در قرائت پیامبر را به جهت حرکت مرکب و در نتیجة امری غیر ارادی دانسته است؛[13] اما پرواضح است که اگر مقصود از نقل فوق اینگونه بود، بجای تعبیر «فرجّع فی قرائته» از تعبیر «رجّع قرائته» باید استفاده شود.
3- قرائت حَسَن
در روایات زیادی، پیامبر اکرم7 دارای «قرائت حسن» و «صوت حسن» معرفی شده است. حتی قریش که در اوایل بعثت دشمنی و عناد آشکاری با پیامبر اکرم7 و خدای او داشتند و چون نام خدای برده میشد میگریختند (به جهت عداوت)، اما هنگامی که پیامبر اکرم7 در نیمههای شب به قرائت قرآن میپرداخت، پنهانی به قرائت وی گوش میسپردند. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیة شریفة چهل و شش سورة اسراء[14] اینگونه روایت کرده است:
«هنگامی که پیامبر خدا7 شب را به قرائت قرآن سپری میکرد به جهت زیبایی قرائتش، قریش با علاقه فراوان پنهانی به صدایش گوش سپردند. و هنگامی که آیه شریفه بسمالله الرحمن الرحیم را قرائت میفرمود [به جهت عداوت با خداوند] از نزد او میگریختند.»[15]
در روایت دیگر پیامبر اکرم7 نه تنها خوش صدا، که خوش صداترین مردم در قرائت قرآن معرفی شده است؛[16]در حقیقت حسن صوت، کرامت و موهبت الهی است. و به همین جهت نیز امام صادقu تمام پیامبران خداوند را دارای چنین موهبتی معرفی مینماید.[17]
هر مرتبهای از حسن قرائت دارای تأثیر خاصی است و مراتب والای آن، نه تنها شنوندگان را مجذوب که آنها را مدوش میکند. پیامبر(ص) که احسنالناس صوتاً بوده است، از حسن قرائتش به جهت رعایت حال مردم شنونده میکاسته است. این نکته از بیان حضرت امام کاظمu به دست میآید. هنگامی که حضرتش به توصیف قرائت جدشان علیبن الحسین پرداختند از ایشان سئوال شد که: آیا اینگونه نبود که پیامبر خدا7 با مردم نماز میخواند و [در حین نماز] صدای خویش را به قرائت قرآن بلند میکردند؟[18] حضرت کاظم در جواب فرمودند:
«پیامبر اکرم7 فقط به مقدار طاقت مأمومین با آنها رفتار میکرد»[19]
مفهوم این روایت آن است که گرچه پیامبر اکرم7 قدرت آفریدن قرائت مدهوش کننده را داشته است، اما به جهت رعایت حال مستمعین (خصوصاً در حین نماز) از حسن قرائت خویش میکاسته است. نکته دیگر که از این کلام به دست میآید آن که قرائت زیبایی که موجبات صعقه و طرب را فراهم آورد، فی نفسه ممنوعیتی ندارد و پیامبر اکرم اگر چنین قرائتی را در نماز نمیکردند، صرفاً به جهت عنوان ثانوی (رعایت حال مردم) بوده است نه ممنوعیت آن قرائت به عنوان اوّلی.
تذکر این نکته در پایان قرائتهای منقوله از پیامبر لازم است: قرائت حسن، میتواند وصف لازم هر کدام از قرائتهای ترتیلی و ترجیعی قرار گیرد و قرائت احسن نیز بیانگر مرتبة والایی از قرائت ترتیل و یا ترجیع است. قرائت ترتیل و ترجیع نیز امکان تصادق در فرد واحد را دارند؛ اما اکنون به جهت استیفای عناوینی که در قرائت پیامبر آمده است به جداسازی هر یک مبادرت گردید. رابطة انواع قرائات فوق و قرائات دیگر در ادامة مقال خواهد آمد.
ج: کیفیت قرائت ائمه اطهارu
1- قرائت حسن (خوشخوانی)
قرائت همة ائمه اطهار علیهم السلام متأسفانه نقل نشده است؛ اما دربارة قرائت امام سجاد، باقر و کاظمuروایاتی در دست است. یکی از ویژگیهای قرائت ائمه خوشخوانی آن است: علی بن محمد نوفلی میگوید: نزد حضرت ابی الحسن (امام کاظم)u از «صدا» یاد کردم پس حضرت فرمودند:
«حضرت علیبن الحسینu قرائت [قرآن] مینمود، پس چه بسا عابری بر او میگذشت واز نیکویی صدای قرائتش به حالت صعقه و بیهوشی میافتاد. هر آینه اگر «امام» از این موضوع (قرائت خوش) چیزی اظهار کند، به جهت نیکوئیاش، مردم را تاب تحمل شنیدن نیست.»[20]
امام صادقu نیز در توصیف و پدر و جد خویش اینگونه فرمودند:
«علی بن الحسینu در قرائت قرآن، از همة مردم خوش صداتر بود و [هنگام قرائت] صدایش را بگونهای بلند مینمود که اهل خانه بشنوند. ابا جعفر [امام باقرu] نیز [چون پدر] در قرائت قرآن خوش صداترین بود، هنگامی که شبانگاه برخاسته و به قرائت میپرداخت، صدایش را به [قرائت» بلند مینمود پس ساقیان و افراد دیگری که در راه بر (منزلش) عبور مینمودند، ایستاده و به قرائتش گوش فرا میدادند».[21]
از این دو روایت نیز تفاوت درجات خوشخوانی استفاده میشود؛ چرا که گاهی قرائت نیکوی امامu، زانوان عابران را از حرکت باز میایستاند. و گاهی بر جان مستمع حالت غشوه و صعقه میانداخته است.
2- قرائت همراه با حزن
قرائت حزین نیز به امام باقر و کاظمu منسوب است: حفص بن غیاث به نقل معتبری ویژگی قرائت امام کاظمu را اینگونه بیان کرده است:
«کسی را نیافتم که به اندازة موسیبن جعفرu بر خویش بترسد و بر مردم امیدوار باشد، قرائت وی محزون بود و در هنگام قرائت گویا انسانی را مخاطب قرار داده بود.»[22]
مرحوم مجلسی نیز حکایتی از قرائت امام باقرu را بدین صورت نقل کرده است:
«جماعتی از حضرت باقرu اذن گرفته و بر حضرتش وارد شدند، اینان گفتند: هنگامی که داخل دالان شدیم ناگهان قرائتی سریانی را شنیدم که با صدای نیکو میخواند و گریه میکرد به طوری که بعضی از ما نیز به گریه افتادیم ولی مضمون گفتارش را نمیفهمیدم، گمان بردیم که در نزد حضرت کسی است. لذا هنگام شرفیابی به محضرش گفتمی: ما قرائت سریانی شنیدیم که با صدایی محزون همراه بود؛ حضرت فرمودند: من بیاد مناجات «الیا»ی پیامبر افتادم و مرا به گریه انداخت».[23]
قرائت زین امام باقرu گر چه در مورد ذکر و مناجات با خدا بوده است، اما به نظر میرسد اختصاصی به ذکر نداشته است؛ خصوصاً که قرائت قرآن نیز مشتمل بر ذکر و دعا است. تأثر شنوندگان از صدای امام باقرu گرچه مضمون کلام را هم نمیدانستهاند، قابل توجه است. در موارد دیگری نیز تأثیر قرائت محزون ائمهu بر شنوندگان نقل شده است: مناقب ابن شهر آشوب آورده است:
«امام کاظم خوش صداترین مردم در قرائت قرآن بود، هنگام قرائت قرآن محزون شده و میگریست و شنوندگان نیز به قرائتش میگریستند، وی از خشیت الهی آنقدر میگریست که محاسنش به اشکها آغشته میشد.»[24]
د: قرائت صحابه و تابع
1- قرائت با الحان و تغنی
آنگونه که در روایات بر میآید، قرائت همراه با الحان (آواز) و تغنی در میان صحابه وجود داشته است. اینگونه قرائت، بدون تردید مصداقی از قرائت حسن میباشد. پیامبر اکرم7 قرائت بعضی از صحابه را ستودهاند و دربارة آنان فرمودهاند: مزماری از مزامیر ال داود به آنها عطا شده است. این تعبیر لااقل در حق عبدالله بن قیس اشعری وارد شده است؛[25] دربارة ابو موسی اشعری روایت شده که پیامبر به او فرمودند: کاش مرا میدیدی هنگامی که صبحگاهان به قرائت تو گوش فرا میدادم. وی نیز گفت: اگر میدانستم که شما به قرائت من گوش میدادید هر آینه بر حسن آن میافزودم.[26]
علاوه بر آن که ناقل حدیث فوق و خصوصاً شارح آن نووی از این حدیث قرائت با تغنی را فهمیده است و لذا به بررسی حکم قرائت به الحان و تغنی پرداخته است. تعبیر «مزمار» تا حدودی دال بر اینگونه قرائت است، چرا که مزمار ابزار لولهای شکلی است که در آن دمیده و با آن تغنی میشود. مزمار حضرت داود، در حسن و نیکویی ضرب المثل است به طوری که حضرت امیرu، داود را صاحب مزمار و قاری اهل بهشت معرفی مینمایند.[27]ابن ابی الحدید نیز در ذیل این خطبه بیانی مبالغه آمیز در ویژگی مزمار و قرائت داود نقل مینماید، وی مینویسد:
«به حضرت داود علیهالسلام آنگونه صدای خوش و ترجیع در قرائت عطا شده بود که پرندگان آسمان هنگام قرائت وی در محراب عبادت بر او وارد میشدند، حیوانات بیابان نیز چون صدای وی را میشنیدند به میان مردم (مستمعین) آمده و چون به شنیدن صدای خوش وی مستغرق و مجذوب میشدند، از مردم فرار نمیکردند.»[28]
در این نقل روش است که قرائت دود با ترجیع و ترنم همراه بوده است.
جدای از این روایات حکایت دیگری وجود دارد که به نحوی بر این نوع قرائت دلالت مینماید. ابنالاعرابی میگوید:
«عرب با سرود «رکبانی»[29] در هنگام سواری بر شتر، نشتن بر درب منزل و خلاصه در اکثر حالات، روزگار سپری مینمود؛ پس هنگامی که قرآن نازل شد پیامبر دوست داشت که زمزمة آنها به جای سرود رکبانی زمزمة قرآن باشد.»[30]
علامة ابن منظور پس از نقل فوق اولین افرادی که قرائت به الحان مینمودند را معرفی میکند؛ وی مینویسد: «اولین کسی که به «الحان» قرائت کرد عبیدالله ابن ابی بکر بود، این نوع قرائت را عبیدالله بن عمر از وی به ارث بد. از این روی میگویند: «قرأت العمری» و سعید علافاباضی از وی این نوع قرائت را فرا گرفت.»[31]
کلمة «لحن» گرچه معانی متعددی دارد و در مباحث علوم قرآن عنوان «تلحین قرآن» بمعنای خطای در اعراب آمده استـ و از این نوع تلحین نهی شده استـ؛ امّا در این جا مقصود از الحان و لحن، صوت قرآن و اصوات منظوم و نغمههای خوش است.[32] و بر همین معنا نیز «صناعه الالحان» به معنای موسیقی استعمال شده است.[33]
عبیدالله بن ابی بکره (اولین کسی که به نقل ابن منظور قرائت به الحان داشته است) از تابعین موثق و از اهل بصره بوده است و پدرش ابوبکره نقیع بن الحارث از اصحاب پیامبر خدا7 بوده است وی دوبار به سجستان امارت یافته و زمانی نیز قاضی بصره بوده است، ثروت زیادی داشته و به وجود و سخا معروف بوده است.[34] اما متأسفانه در نحوة قرائت وی و ویژگیهای آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
بدون این که قضاوت صریحی بر یکسانی قرائات صدر اول با قرائات قرون بعد داشته باشیم؛ اما به نظر میرسد قرائت با الحان در طی قرون متمادی معمول بوده است گرچه به جهتهای مختلف در دیدگاه بعضی این نوع قرائت مطلوب نبوده است.
مجدالدین ابن اثیر که در قرن ششم میزیسته است(606-544)(36) در توضیح به قرائت به الحان ضمن اشاره به قرائتهای معمول عصر خود مینویسد:
«لحون و الحان همان با طرب خواندن (تطریب) و تردید صدا در حلق (ترجیع الصوت) و خوشخوانی نظم و نثر و غنا است. و گوئیا مراد از قرائت به الحان قرائتی است که قاریان دوران در محافل و مجالس میخوانند، همانا یهود و نصاری نیز کتب خویش را اینگونه میخوانند..»[35]
قرطبی که در قرن بعد از وی میزیسته است و از جهت فقهی با قرائت به الحان سخت مخالف بوده است دربارة نحوة قرائت زمان خویش مینویسد:
«این اختلاف (که بعضی تغنی به قرآن را مجاز و بعضی غیر مجاز میشمارند) تا جایی است که ترجیع و تردید در صدا موجب خللی در فهم معنای قرآن نشود؛ اما اگر ترجیع بحدی برسد که معنای قرآن فهمیده نشود، پس اینگونه قرائت باتفاق حرام است. قرائتی که قراء شهرهای کشور مصر در پیشگاه شاهان و یا در مجالس عزا و در پیش جنازة مردگان میخوانند و بر این قرائت مزد و جایزه میگیرند، تلاش اینان در گمراهی و عملشان بیهوده است. اینان دگرگونی کتاب خدا را بدینوسیله بر خود حلال شمرده و جرأت بر خداوند را بر خود آسان گرفتهاند بدین وسیله که بر قرآن منزّل با نادانی خود و سرپیچی از سنت پیامبر و سیرة صالحین گذشته چیزی را که در آن نیست میافزاید.»[36]
دو عبارت فوق نشانگر آن است که قرائت همراه با ترجی و تلحین در قران ششم و هفتم وجود داشته است. اما ناپسند نمودن این قرائت در نزد ابن اثیر و قرطبی مطلب دیگری است که در فصل بعد آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
2- قرائت حسن
قرائت نیکو از صحابه و تابعین نیز نقل شده است: علقمة بن قیس که از قراء تابعین بشمار میآید[37] همچون برادرش عبدالله دارای صدایی خوش بوده است وی خود میگوید:
«عبدالله بن مسعود[38]، کس بدنبال من میفرستاد و از من درخواست قرائت قرآن میکرد و چون قرائت من پایان مییافت درخواست قرائتی دیگر مینمود و میگفت: پدر و مادرم به فدایت، از پیامبر خدا7 شنیدم که میفرمود: زیبایی صدا زینت قرآن است.»[39]
موارد دیگری که پیامبر اکرم در تکریم قرائت صحابه بر آمدهاند، نشانگر حسن صوت قراء بوده است. البته در این موارد نیز قرائت نیکو و قرائت با الحان قابل جمع است؛ ولی به جهت ورود عناوین متعدد، به ذکر جداگانه آن مبادرت گردید. بررسی رابطة انواع قرائت در فصل آتی صورت میپذیرد.
فصل دوم
کیفیت قرائتهای مطلوب و نامطلوب و موارد اختلاف
الف:قرائتهای مطلوب
1- قرائت ترتیل
از قرائتهای مطلوب که بیش از هر نوع دیگر به آن اشاره شده است، قرائت ترتیل است. این نوع قرائت توسط جبرائیل صورت پذیرفته[40] و پیامبر اکرم مأمور به تبعیت وی و قرائت ترتیل بوده است.[41] و امیر مؤمنانu نیز قرائت اهل تقوی و پرهیزگاری را اینگونه معرفی نموده است.[42]
ریشة کلمه ترتیل (رتل) در اصل به معنای تناسق و انتظام نیکو[43] است و از این روی به کسی که دارای دندانهای با فاصله و متناسب است «ذو ثغر مرتَّل» گفته میشود. با دقت بیشتر، قوام این کلمه را در ویژگی «وضوع و جدایی» و «تناسب و خوشترکیبی» خواهیم یافت. ابن منظور در بیان معنای رتّل الکلام مینویسد: «احسن تألیفه و ابانه و تمهّل فیه»[44] و جوهری در صحاح ترتیل در قرائت را به معنای ترسّل و رها کردن و تبیین حروف بدون زیاده روی معرفی میکند.[45] طریحی نیز آن را به معنای تأنی در قرائت و آشکار نمودن حروف به طوری که شنونده قادر بر شمردن حروف باشد، میداند.[46] البته به نظر میرسد بعضی از تعاریف لغویین بی تأثیر از نحوة منقول از قرائت پیامبر اکرم7 نبوده است و در حقیقت لوازم غالبی قرائت ترتیل را در معنای آن داخل کردهاند. در هر صورت جدای از تبیینهای لغویین، راویان حدیث شیوة قرائت ترتیل را از ائمه اطهارuنیز سئوال نمودهاند. به دو روایت زیر از امیرمؤمنان u در این زمینه اشاره میشود، حضرت در معنای ترتیل میفرمایند:
«آن را (کلمات و حروف قرآن را) روشن و واضح ادا کن و آن را مانند سرعت قرائت اشعار تند مخوان و مانند ریگهای جدای از هم (و بی ارتباط) از هم جدا مکن [رعایت تناسب را بنمای].»[47]
و در کلام دیگری میفرمایند:
«ترتیل قرآن، حفظ و رعایت محفل وقفها و بیان واضح ادا کردن حرفها است.»[48]
امام صادقu نیز در این زمینه فرمودهاند:
«ترتیل آن است که در حین قرات، مکث نموده و صدایت را در حین قرائت نیکو گردانی»[49]
سه روایتی که نقل کردیمـ خصوصاً اول و سومـ به آنچه مقوم ترتیل است (تناسب و وضوع و جدایی) اشارهای صریح و یا ضمنی دارد. روشن است که صدای متناسب، نیکو نیز هست و مکث در قرائت و حفظ وقوف و بیان حروف به وضوح و جدایی حروف میانجامد.
کیفیت قرائت ترتیل پیامبر اکرم7 نیز میتواند در تکیل مفهوم فوق روشنگر باشد؛ ام سلمه گفته است که: پیامبر اکرم7 قرائت خویش را در پایان هر آیهای قطع مینمودند؛[50] انس گفته است که: پیامبر7 صدایشان را هنگام قرائت میکشیدند؛[51] عایشه نیز در توضیح قرائت ترتیل پیامبر گفته است: قرائت پیامبر به صورت ترتیل بود، به گونهای که قرائت حضرتش از دیگران طولانیتر بود؛[52] و در نقلی دیگر همو میگوید: قرائت وی نه مانند سرعت و پشت هم اندازی شما در قرائت، بلکه به گونهای بود که اگر شنونده میخواست حروف قرائتش را شمار کند، قادر بود؛[53] در نقل دیگری که صحیح بخاری از انس آورده است: پیامبر اکرم7 هر سه کلمه الله، الرحمن، الرحیم را در آیه شریفة بسم الله الرحمن الرحیم بطور ممدود قرائت مینمودند.[54]
روشن است که طولانی شدن قرائت، امکان شمارش حروف توسط مستمعین و ممدود بودن کلمات مورد قرائت، از لوازم دو وصف مقوم قرائت ترتیل است که از نظر گذشت.
*احسن الترتیل
روشن است که رعایت ملاکهای ترتیل و توجه به آن، دارای مراتب متعددی است؛ هم وضوح و جدایی، ذات تشکیک است و هم تناسب. از این روی قرائت ترتیل دارای افراد مطلوب و مطلوبتری میشود. از سوی دیگر نیز در بعضی از روایات و حکایات و به تبع در دیدگاه بعضی از قرآن پژوهان، ملاکهای دیگری نیز برای آفریدن احسن الترتیل مؤثر است، زرکشی در کتاب جامعه البرهان فر علوم القرآن اینگونه مینویسد:
«کمال ترتیل آن است که الفاظ قرآن با شکوه و جلال ادا شود و حروف قرآن جداجدا بیان گردد و هیچ حرفی در حرف دیگر ادغام نشود. گفته شده است این مقدارع کمترین حد لازم برای قرائت ترتیل است. و کاملترین حد ترتیل آن است که قرائت را در جایگاه خودش [با رعایت مقتضای مدلول آیات] بیاورد، [بدین معنا که] اگر آیهای دارای تهدید است، در تلفظ بگونة تهدید بیاورد و اگر به قرائت جلال و بزرگی [مانند قرائت صفات جلال خداوند] رسید، آن را با تعظیم و بزرگی قرائت کند.»[55]
مفهوم فوق برای تحقق «ترتیل کامل» جدای از ملاکهای لغویین، توجه به معنا، تدبر در آن و حتی تأثر از آنها در حین قرائت و یا لااقل اظهار تأثیر پذیری را معتبر میشمارد. پذیرفتن این مفهوم خصوصاً که با سیرة پیامبر اکرم و پیروان آن حضرت و بیانات معصومین هماهنگ است، بلامانع است.
«از حذیفه نقل شده است که گفت: شبی را با پیامبر7 نماز خواندم پس به سورة بقره آغاز کرده آن را قرائت نمود، سپس سورة نساء را آغاز کرده و قرائت نمود، پس از آن آل عمران را قرائت فرمود، قرائت وی بگونهای شمرده و مرسل بود، هنگامی که به آیة تسبیح میرسید، تسبیح خدا میکرد و هنگامی که به آیة دعا و درخواست میرسید، از خداوند طلب میکرد و هنگامی که به آیة دارای تعوّذ میگذشت، به خدا پناه میبرد.»[56]
بیان زیر از امام صادقu به مرتبة والای ترتیل دارد:
«ترتیل آن است که در قرائت خویش مکث نموده و با صدای نیکو و متناسب، قرآن بخوانی و هنگامی که به آیهای رسیدی که در آن یاد آتش بود، از آن به خدا پناه بری و چون به آیهای رسیدی که در آن یاد بهشت بود، از خداوند آن را طلب کنی.»[57]
امیرمؤمنانu نیز به لزوم توجه به معنی در هنگام قرائت اشاره نموده میفرمایند:
«[در قرائت ترتیل] قلبهای سخت را با آن خرد کن و هرگز همت تو در اتمام نمودن قرائت سوره نباشد [بلکه به معانی و تأثیر آن در قلب توجه کن].»[58]
توجه به آنچه در تفسیر آیة شریفه )یتلونه حق تلاوته([59] آمده است، میتواند مرحله اکمل قرائت ترتیل یا حق ترتیل را نشان دهد. گرچه تلاوت، اعم از ترتیل است و به انواع دیگر قرائت نیز اطلاق میشود؛ اما روشن است که ترتیل اگر فرد غالب تلاوت نباشد، لااقل یکی از مصادیق شایع آن است که در عصر نخستین اسلام انجام میپذیرفته است.
پیامبر اکرم7 در روایتی حق تلاوت را به تبعیت قرآن آنگونه که تبعیت آن شایسته است، معنی نمودهاند.[60] و امام صادقu در کلامی در ذیل این آیه شریفه، فهم، تأثر، تدبر و عمل را لازمة حق تلاوت دانستهاند. ایشان فرمودهاند:
«آیات قرآن را به ترتیل و شمرده میخوانند و معانی آن را در مییابند و به احکام قرآن عمل نموده و به وعدههای قرآن امید داشته و از وعید عذاب آن پروا میکنند. قصص قرآن را بر خویش مجسم میکنند و از مثلهای قرآن پند میآموزند و به اوامر قرآن عمل کرده، و از نواهی آن دوری میجویند. به خدا قسم آن [حق تلاوت] به حفظ آیات و پشت سر هم آوردن حروف و خواندن سورهها و یاد گرفتن اجزاء آن نیست، [عدهای] حروفش را از بر کرده ولی حدود و احکامش را ضایع کردند، [حق تلاوت] فقط تدبر در آیات قرآنی، خدای بلند مرتبه میفرماید: کتابی است که بر تو فرو فرستادیم تا مردم در آیات آن تدبر کنند.»[61]
پایانبخش تبیین ترتیل کامل را بیان زیبای امیرمؤمنانu در توصیف قرائت شبانگاه متقّین و تأثر آنان از این قرائت قرار میدهیم، حضرتش در خطبه همام میفرمایند:
«اما شب هنگام راست بر پایند و قران را جزءجزء با تأمل و درنگ بر زبان دارند و با خواندن آن اندوهبارند و در اندوه داروی درد خویش را به دست میآورند. اگر به آیهای گذشتند که تشویقی در آن است، به طمع بیارمند و جانهایشان چنان از شوق بر آید که گویی دیدههایشان بدان نگران است. و اگر آیهای را خوانند که در آن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند انسان که پندذاری بانگ بر آمدن و فرو شدن آتش دوزخ را میشنوند.»[62]
2- قرائت تحدیر
این قرائت، در مقابل قرائت ترتیل مطرح شده است. حَدَر، به معنای اسرع و حدور، بمعنای هبوط است؛ چون هبوط با سرعت همراه است بر خلاف صعود که طبعاً نمیتواند با سرعت همراه باشد. شیخ طوسی در تفسیر خویش مینیوسد:
«ترتیل: ترتیب حروف با توجه به ادای حق آنها (به طور کامل) و تأمل و تثبت در آنها هنگام تلاوت است و حدر، إسراع در تلاوت است.»[63]
ابن جرزی در تفسیر تحدیر میگوید:
« تحدیر در نزد عالمان علم قرائت عبارت است از: درهم پیچیدن و سرعت بخشیدن و کتاه کردن قرائت بواسطة قصر، تسکین، اختلاس، بدل، ادغام کبیر و تخفیف همزه و مانند آن. البته از اموری که بر جواز انجام آن، روایت صحیح آمدهباشد و قرائت معتبر در آن وجود داشته باشد، همراه با انتخاب وصل [به جای فصل] و رعایتاعراب و توجه به جایگاه و استحکام لفظ و تمکن حروف».[64]
خلاصة تعریف ابن جرزی آن است که «حدر» عبارت است از صحیح خوانی با حداکثر سرعت ممکن. روشن است که در این نوع قرائت رعایت تلحین و تغنی و ترجیع، کمتر امکان پذیر است؛ چرا که هر یک از این امور نیازمند کندی در قرائت است. از این نوع قرائت در قرآن کریم یادی نشده است. و در روایات نیز قرائت تحدیرـ به این لفظـ معنون نگردیده است. و این عنوان، به عالمان علم قرائت و مفسرین استناد دارد؛ اما با این همه امکان تأیید ضمنی این نوع قرائت از لابلای مضامین روایات ممکن است.
یکی از سنتهای مطلوب دینی ختم قرآن است. ختم قرآن در مدت محدود، لزوماً نیازمند سرعت در قرائت است. ائمه اطهار u گرچه از ختم قرآن در کمتر از سه روز در ماه مبارک رمضان، و کمتر از شش روز در ماههای دیگر منع کردهاند،[65] اما قرائت مردم عادی در این روزها نیازمند تحدیر قرائت است.
از سوی دیگر روایاتی وجود دارد که استحباب قرائت قرآن در هر شب را بیان نموده و برای کسانی که قرائت بیشتری را در هر شب داشته باشند؛ درجات والاتری را پیشبینی نموده است. در یکی از روایاتی که کلینی و صدوق آن را در کتب خویش آوردهاند، ثواب قرائت کسی که هر شب هزار آیه را بخواند، ذکر نمودهاند.[66] روشن است قرائت قرآن به این مقدار حتی به صورت تحدیر همنیازمند فرصت چند ساعت است، تا چه رسد به صورت ترتیل و... خوانده شود. این روایت نیز دلالت التزامی بر مطلوبیت تحدیر دارد.
شاهد سومی که میتواند به نوعی قرائت پیامبر اکرم7 را نیز به صورت تحدیر بنمایاند، روایتی است که از حذیفه دربارة یکی از موارد نماز شبانگاه پیامبر7 نقل شده است. در این روایت، وی حکایت نمازی را مینماید که پیامبر7در آن سه سورة بقره، آل عمران و نساء را از آغاز تا پایان قرائت نموده است.[67] خواندن این مقدار قرآن در یک نماز و در یک شب نیازمند تحدیر در قرائت است.
3- قرائت تحقیق
قرائت تحقیق، قرائت با نهایت تأنی و ارسال و آزاد ساختن و کشیدن صدا است. در این قرائت تمام قاعد قرائت، مانند اشباع مد، ادای کامل حق حروف، رعایت وقفها حتی وقف جایز، ترک اسکان متحرک و ادغام و ترک قصر و اختلاس و... همه در قرائت تحقیق لازم است.[68] از این رو، این قرائت به نوآموزان توصیه میشود تا کمکم با تمرین آن بر قرائت ترتیل موفق شوند. بسیاری از قاریان در مقام قرائت بر شاگردان، از قرائت تحقیق استفاده میکردند؛ چرا که این نحو قرائت، بر ضبط دقیقتر قرآن کمک فراوان مینماید.
با توجه به کاربرد این نوع قرائت، روشن است که این نوع قرائت گرچه با تأنی و مد همراه است اما با قرائت به الحانـ تغنیـ تطریب و ترجیع تفاوت مینماید. این قرائت که خوبست قرائت آموزشی نامبرده شود، به القای دقیق و صحیح حروف، کلمات و خصوصیات قرائت عنایت دارد.
4- قرائت تدویر
ابن جرزی و بعضی از قراء دیگر به قرائت تدویر اشاره کردهاند و آن را به معنای قرائتی بین تحقیق و تحدیر دانستهاند.[69]
بدین ترتیب قرائت تدویر، نه به سرعت تحدیر و نه به کندی تحقیق است، و رعایت حق حروف و قواعد قرائت در آن ضروری است.
بررسی ارتباط چهار قرائت ترتیل، تحدیر، تحقیق و تدویر
با توجه به تعریفهایی که از هر یک از قرائتهای فوق ارائه شد، به نظر میرسد بین دو قرائت ترتیل و تدویر تفاوتی نباشد. حداکثر تفاوتی که بعضی از قرآن پژوهان ذکر کردهاند آن است که در قرائت ترتیل، تدبر در قرآن نیز علاوه بر تناسب و وضوح بیان معتبر است؛ حال آن که در قرائت تدویر، چنین ویژگی معنایی معتبر نیست.[70]اما بر اساس آنچه در قرائت ترتیل آوردیم، تدبر در معانی برای آفریدن احسن الترتیل معتبر است والا قرائت ترتیل لزوماً نیازمند همراهی با تدبر نیست. شاید در دیدگاه بعضی از قرآن پژوهان که سه قرائت تدویر و تحقیق و تحدیر را در کنار هم آورده و از ذکر قرائت ترتیل در این سطح سرباز زدهاند، قرائت ترتیل مفهوم جامعی برای این سه قرائت باشد در دیدگاه شیخ طوسی، که ترتیل را در مقابل تحدیر قرار داده است نمیتوان ترتیل را مفهوم جامعی به حساب آورد. در نهایت به نظر میرسد مراتب ادنای ترتیل، با تدویر تفاوتی نداشته باشد.
از جهت دیگر رابطه ترتیل و تحقیق نیز می تواند عام و خاص مطلق باشد؛ یعنی گرچه هر تحقیقی ترتیل است، اما هر ترتیلی تحقیق نیست؛ این نظریه را ابن جرزی بیان کرده است.[71] اما جای این سئوال باقی است که گرچه در قرائت تحقیق، بیان و ادای حروف به طور کامل صورت میگیرد؛ ولی تعریف تحقیق، مقید به رعایت تناسب و خوشخوانی نیست. از این جهت میتوان به قرائت تحقیقی که ترتیل نباشد، واقف گردید.
ترتیل و تحدیر هم همانند ترتیل و تحقیق تفسیر میگردد با این تفاوت که ابن جرزی ترتیل را شامل تحدیر ندانسته است.
در نهایت به نظر میرسد جز قرائت تدویر، قرائت ترتیل و تحقیق و تحدیر دارای ویژگیهایی ممتاز با یکدیگر و یا لااقل غیر منطبق بر هم میباشند که زمینة جداسازی این انواع را فراهم آورده است.
بررسی مقایسهای درجة مطلوبیت قرائت تحدیر و ترتیل و تحقیق
قرائت تحقیق، اصولاً برای هدف دیگری غیر از نفس تلاوت در نظر گرفته میشود. از این روی در موارد آموزش و یا اقراء شیخ بر شاگردان، تنها اینگونه قرائت مطلوب است؛ و در غیر انی موارد مطلوبیت ویژهای ندار.
اما در میان دو قرائت تحدیر و ترتیل، سئوال بدین گونه مطرح میشود: اگر مدت معینی به قرائت تحدیر سپری شود قاری بر قرائت آیات بیشتری موفق می شود؛ حال در این مدت معین، تحدیر و بیشخوانی مطلوبتر است یا ترتیل و کمخوانی؟ گرچه خواندن تعداد آیات معین به صورت ترتیلـ و در نتیجه در مدت زمان بیشترـ از قرائت همان آیات به صورت تحدیرـ و مدت زمانی کمترـ بدون تردید مطلوبتر است.
گروهی با توجه به بعضی از روایات، قرائت تحدیر را که ملازم با بیشخوانی است ترجیح دادهاند؛ چرا که در حقیقت بیش خوانی قرآن دارای ثواب و اجر بیشتر و در نتیجه مطلوبتر است.
ابن مسعود از پیامبر اکرم7 نقل میکند که فرمود: «هر کس حرفی از کتاب خداوند را بخواند، برای او حسنهای است و یک حسنه نیز ده برابر میشود.»[72]
در روایت ترمذی و طبرسی اینگونه وارد شده است که بر هر حرفی ده حسنه است.[73] و در نقل طبرسی مقصود از بکل حرف، صریح بیان شده که مقصود از حرف، مجموعة «الم» (بعنوان مثال) نیست؛ بلکه خداوند به قرائت «الف» لام، میم، هر کدام ده حسنه عطا میکند.[74]
گروه دیگر، قرائت ترتیل و کمخوانی را ترجیح دادهاند. دلایل این گروه و آنچه به تأیید نظرشان اقامه میشود، امور مختلفی است: اولاً اینگونه قرات، با هدف و مقصود از قرآن که همان فهم و تدبر و عمل به قرآن است، سازگارتر است. ثانیاً: قرائت ترتیل با اجلال و توقیر قرآن (که از جمله آداب مواجهة با کلام «خداوند» است) تناسب بیشتری دارد؛ و در نتیجه تأثیر بیشتری بر جان شنونده و خواننده میگذارد.
ثالثاً: اینگونه قرائت با سیرة معصومینu، هماهنگ و منطبق است. امام هشتم علیبن موسیu در روایتی که به قرائت خویش اشاره فرمودهاند، توجه به معانی را در قرائت خود اینگونه بیان کردهاند:
«اگر من میخواستم که قرآن را در کمتر از سه روز نیز ختم کنم، میتوانستم؛ ولی من به هیچ آیهای نمیگذرم مگر آن که در آن آیه و در شأن نزول و زمان نزول آن اندیشه میکنم، پس به این جهت است که در هر سه روز [و نه کمتر] یک ختم قرآن میکنم.»[75]
ابن جرزی به نقل از بعضی بزرگان تفاوت لطیفی را بین این دو قرائت ذکر کرده است. وی مینویسد:
«ثواب قرائت ترتیل و تدبر در قرآن از جهت ارزش [و کیفیت] بالاتر است و ثواب کثرت قرائت از جهت عدد [و کمیت] بیشتر است. اولی مانند آن است که کسی جواهر گرانبها یا عبد قیمتی را صدقه داده و آزاد کند، و دومی مانند آن است که کسی رد همهای زیادی را صدقه دهد و یا بندگان کم ارزش زیادی را در راه خدا آزاد نماید.»[76]
این کیفیت گرایی و معناگرایی در حین قرائت، نه تنها بزرگان را به قرائت ترتیل میکشاند که گاهی به تکرار فراوان یک آیه وادار میکرد بگونهای که محمد بن کعب القرظی میگوید:
«خواندن دو سورة زلزال و قارعه» و تکرار و تفکر در آنها از شب تا صبح، در دیدگاه من از خواندن سریع قرآن بسیار مطلوبتر است.»[77]
تکرار قرائت آیهای واحده از شب تا صبح از پیامبر اکرم7 و بعضی از بزرگان به تبع آن حضرت نیز نقل شده است.[78]
5- قرائت با صوت نیکو
بجز روایاتی که سیرة معصومینu را در قرائت با صوت نیکو معرفی میکرد که خود نشانگر مطلوبیت اینگونه قرائت است، روایات دیگر در تحریض مؤمنین به تحسین الصوت عند القرائه وارد شده است. امام صادقu از قول پیامبر نقل فرمودند که فرمود:
«هر چیزی را زینتی است و زینت قرآن، صدای نیکو است.»[79]
روایت دیگری از پیامبر اکرم7 نقل شده است که به ترجمة آنها اشاره میکنیم:
«همانا شعر نیکو و نغمة صدای خوش از زیباترین زیباییها است.»[80] «همانا نیکویی صدا، زینت قرآن است»[81] «قرآن را با صدای خوش زینت دهید»[82] «قرآن را با صدای خوش زیبا کنید که صدای خوش به زیبایی قرآن میافزاید.»[83]
در دیدگاه بعضی، تحسین قرآن جز با تغنی و ترجیع در آن محقق نمیشود. این دیدگاه، محمد بن احمد قرطبی را به تفسیر و تأویلهای گوناگونی دربارة روایات فوق کشانده است؛ چرا که در دیدگاه او، تغنی و ترجیع قرآن که با تحسین قرات قرآن ملازم است، نامطلوب و نامشروع است. قرطبی با استمداد از دیگر اندیشمندان سه احتمال زیر را دربارة روایات فوق پیش مینهد:
1- این روایات از باب قلب است و مقصود از «حسنوا القرآن باصواتکم»، در حقیقت حسنوا اصواتکم بالقرآن میباشد؛ یعنی صدای خود را بواسطة قرائت قرآن نیکو سازید!!؟
2- مقصود آن است که به قرائت قرآن اشتغال داشته و آن را زینبت و شعار خود قرار دهید.
3- مقصود پافشاری و تشویق و تحریص به قرائت قرآن است.»[84]
وی سعی کرده است که هر احتمال را به نحوی با بعضی از مضامین روایی دیگر تذیید کند؛ مثلاً در تأیید احتمال اول، دو روایت زینوا اصواتکم بالقرآن و حسنوا اصواتکم بالقرآن را از پیامبر نقل کرده است.[85]
به نظر میرسد وجود مضامین روایی دیگر، هرگز سبب دست برداشتن از ظهور روایات دیگر نمیشود؛ مگر آن که تعبد بر ظاهر حدیث با معرفتی قطعی و یقینی مخالف باشد. در این هنگام نیز جواز ارتکاب هر خلاف ظاهری صادر نمیشود.
با نگاهی کوتاه به روایاتی که ترجمة آنها نقل شد، واضح است که تمام توجیهات قرطبی بی وجه و مردود است در حالی که روایت منقول از پیامبر7 به افزون شدن زیبایی قرآن به جهت قرائت با صوت زیبا دلالت صریح دارد، چگونه روایات مشابه را از باب «قلب» بدانیم؟
حتی اگر مطلق غناء را حرام بدانیم، لااقل خوب بود که ادلة حرمت غنا رامقید اطلاق مطلوبیت تحسین القرائه در نظر گرفته میشد که در جمع روایات طریق معروف پیشه شده بود؛ همچنان که بعضی از فقهاء و محدثین شیعه چنین طریقه ای را پیمودهاند.
در مفهوم تحسین صوت، ابهام نیست؛ گرچه در بعضی از روایات، معیارهایی برای رسیدن به مقام احسن القرائه بالقرآن داخل شده است. در روایتی از پیامبر اکرم خضوع و خشوع و تأثر پذیری قاری قرآن از آیات الهی، ملاک احسن بودن صدای قاری دانسته شده است.[86] دربارة این مرحله از تحسین القرائه، مطالبی که دربارة مرحله والای ترتیل بیان کردیم، جاری است و تکرار نمیکنیم.
اما در مصداق تحسین و انطباق آن با ترجیع و تغنی اختلاف است: در دیدگاه بعضی اصولاً بدون ترجیع، تحسین قرائت محقق نمیشود؛ ولی عموم فقیهان تحسین قرائت را اعم از غناء دانستهاند. و لذا بین روایات تحسین القرائه و تحریم الغناء تعارضی ندیدهاند و ادلة گروه دوم را مقید گروه اول دانستهاند.
6- قرائت همراه با حزن
بعضی از قرائتهای منقوله در بررسی تاریخی، حاوی قرائت حزین بود. امام صادقu قرائت هنگام نزول را، حزین اعلام داشته و درخواست آفریدن چنین قراتی را نیز از مسلمین دارند. ایشان میفرمایند:
«همانا قرآن با حزن نازل شد پس شما نیز آن را با حزن قرائت کنید.»[87]
از کلام دیگری که از امام صادقu نقل شده به دست میآید که ادب قرائت کتب آسمانی دیگر نیز قرائت با صوت حزین بوده است. در این روایت آمده است:
«خداوند عزوجل به موسی بن عمران وحی کرد که هنگامی که در مقابل من میایستی چون افراد بینوا و ذلیل بایست و هنگامی که تورات میخوانی با صدای حزین آن را بمن بشنوان.»[88]
7- قرائت با صدای متوسط
در مورد جهر و اخفات قرائت نیز حد خاصی توصیه شده است. جز در بعضی از موارد که بطور خاص قرائت اخفاتی توصیه و یا لازم شمرده شده است، بعنوان نمونه در نمازهای ظهر و عصر، بطور کلی قرائت قران با صوت میانه و معتدل توصیه شده است. ابن ادریس از کتاب محمد بن علی بن محبوب به سند معتبری از امام صادقu نقل نموده است که فرمود:
«همانا امام علی بن الحسینu خوش صداترین مردم در قرائت قرآن بود و صدایش را بلند میکرد تا آنجا که اهل خانه بشنوند.»[89]
البته مقصود از صدای بلند در مقابل صدای آهسته و اخفاتی است ولی حدّ صوت بلند باید رعایت شود و صدا معتدل باشد. پیامبر اکرم7 در این باره به اباذر فرمودند.
«ای اباذر صدایت را در هنگام [تشییع] جنازه، در کارزار و [قرائت] قرآن پایین بیاور.»[90]
هنگامی که ابا بصیر برای درمان درد روحی خویش خدمت امام باقرu عرض حال مینمود گفت که:
«وقتی قرآن را با صدای بلند میخوانم شیطان بر من در میآید. [وسوسهام میکند].»
حضرت باقرu درد وی را قرائ بسیار بلند دانسته فرمودند:
«ای ابابصیر [ابا محمد]، قرائتی [متوسط]، مابین دو قرائت [کوتاه کوتاه و بلند بلند] بنما [بطوری که فقط] به اهل خانهات صدایت را برسانی [و نه بر دیگران که در خانه نیستند].»[91]
روایت مرسلی از پیامبر اکرم7 نقل شده است که مؤیدی بر مطلوبیت قرائت متوسط است:
«پیامبر اکرم7 بر ابابکر گذشتند حال آن که او آهسته میخواند؛ بر عمر گذشتند حال آن که بلند میخواند؛ و بر بلال گذشتند، حال آن که او مقداری از سورهای و مقداری از سورة دیگر قرائت میکرد.
پس به ابابکر فرمود: بر تو گذشتم و تو آهسته قرائت میکردی. پس گفت: من به آن کس که با او نجوا میکنم، میشنوانم. پس پیامبر7 به او فرمودند: [صدایت را] مقداری بلند کن.
و به عمر فرمودند: بر تو گذشتم و تو بلند میخواندی. پس عمر گفت: [بدینوسیله] شیطان را طرد کرده و خفته را بیدار میکنم. پس پیامبر فرمودند: [صدایت را] مقداری کوتاه نما و پائین بیاور. و به بلال گفتند: بر تو گذشتم و مقداری از این سوره و مقداری از سورة دیگر میخواندی. پس گفت: من بوی خوشی را با بوی خوش دیگر مخلوط کردم. پس پیامبر7 فرمودند سوره را آنگونه که هست قرائت کن.»[92]
البته در بعضی از روایات قرائت آهسته نیز توصیه شده است که با توجه به روایات فوق، یا حمل بر مرتبة دیگری از مطلوبیت میشود و یا به مواردی چون قرائت در موضوع تقیه یا در نماز ظهر و عصر حمل میشود. صاحب رسایل الشیعه اخفات قرائت را مستحب دانسته است؛ و بعضی دیگر مطلوبیت قرائت آهسته و بلند را به مطلوبیت صدقة سرّی و آشکارا تشبیه کردهاند.
ب: قرائتهای نامطلوب
1- قرائت هذرمی
هذرمه، به معنای سرعت زیاد در گفتار و راه رفتن است و به خلط و قاطی کردن کلمات نیز هذرمه اطلاق میشود. امام صادقu در روایتی فرمودهاند:
«قرآن، به صورت هذرمه قرائت نمیشود ولکن به صورت ترتیل خوانده میشود»[93]
ابن عباس نیز گفته است:
«دوست میدارم که قرآن را در سه روز ختم کنم تا آن که در یک شب و همراه با تخلیط و سرعت بسیار بخوانم.»[94]
نامطلوب بودن این نوع قرائت که با تضییع ادای مناسب حروف6 همراه است، روشن است.
2- قرائت همراه با تأثر ساختگی مفرط
گرچه تأثر واقعی از آیات قرآن و هماهنگ سازی نوع قرائت با مضمون آیات، مطلوب است؛ اما تأثر ساختگی و اظهار از خود بیخود شدن کاذب منهی و نامطلوب است.
جابربن عبدالله میگوید: به امام باقرu گفتم: گروهی اینگونهاند که هنگامی که چیزی از قرآن را بخوانند یا بر آنها خوانده شود، بیهوش و از خود بیخود میشوند بطوری که اگر دو دست و دو پای آنها قطع شود متوجه نمیشوند. آنگاه امام باقر u فرمودند:
«خداوند پاک و منزه است، این حالت آنان از شیطان است [نه از رحمن]، اینگونه توصیف نشدهاند [نباید اینگونه در مقابل قرآن باشند]. آن [حالت مناسب در حال قرائت و سماع قرآن] نرمی، رقت، اشک و ترس از خداست.»[95] مرحوم علامة مجلسی در ذیل حدیث مینویسد: «مراد آن است که اینان در ادعایشان دروغ میگویند.»[96]
ج: قرائت مورد اختلاف
در میان روایاتی که به توصیه یا طرد چگونگی قرائت وارد شده است، بطور خلاصه چهار عنوان ترجیع، تغنی، قرائت به الحان و تطریب در این زمینه وارد شده است. دربارة رابطة این گونه قرائات، به نظر میرسد که تفاوت زیادی بین آنها نباشد و همه به نوعی به قرائتی که همراه با آواز و نغمه و خوشخوانی است، اشاره دارد. ولی روایات، در توصیه یا نهی از اینگونه قرائت مختلف است؛ حتی در عنوان واحد (مثل تغنی) روایات بظاهر متعارضی وجود دارد؛ از سوی دیگر مسأله تحریم غناء بطور مطلق (چه در ضمن قرائت قرآن و چه در ضمن مضامین دیگر) بر دیدگاه اندیشمندان در این زمینه سایه افکنده است. قبل از بررسی این نوع قرائت مجموعه روایاتی که در این زمینه رسیده است از نظر میگذرانیم.
1- روایات قرائت ترجیعی
الف: حکایت قرائت پیامبر اکرم7
عبدالله بن مغفل مزنی میگوید:
«پیامبر اکرم7 در سال فتح مکه در یکی از مسیرهایش، سورة فتح را سوار بر مرکب قرائت کرد و در قرائت خویش ترجیع نمود.»[97]
ب: روایت معتبرة ابوبصیر
امام باقرu فرمودند:
«ای ابا محمد (کینه ابوبصیر است) بخوان بگونهای که نه آهسته باشد نه خیلی بلند. و صدایت را در قرائت قرآن در گلو بچرخان؛ چرا که خداوند صدای زیبایی که در آن ترجیع باشد دوست دارد».[98]
در سند این روایت ابراهیم بن هاشم و علی بن ابی حمزه بطائنی قرار داد. دربارة ابراهیم بن هاشم توثیق خاصی وارد نشده است و به همین جهت بعضی روایات او را به «حسنه» تعبیر میکنند؛ اما با توجه به این که وی از معاریف بوده است و اجلاء از او روایت کردهاند و روایت کثیری دارد، صرف عدم ذم دلالت بر توثیق وی از سوی اندیشمندان عصر وی بوده است.
علیبن ابی حمزه بطائنی واقفی است و در بعضی از کلمات وی را اهل الوف معرفی کردهاند، وی مذمتهای متعددی دارد و در مقابل این مذمتها، توثیقی برای او از جانب شیخ طوسی در کتاب عده[99] وارد شده است، با توجه به این که بعضی از آنها محتمل است مذمت فرزند وی باشد چرا که هم پدر و هم پسر به ابن ابی حمزه مشهور هستند؛ بدین جهت توثیق وی از معارض قطعی خالی مانده و روایت موثقه خواهد بود.
مدلول این روایت لااقل نوعی از ترجیع در قرائت را مطلوب میشمارد.
2- روایت قرائت بالالحان
ج: عبدالله بن سنان از امام صادقu روایت میکند که وی از قول پیامبر7 فرمود:
«قرآن را به آوازها و نغمههای (الحان) عرب قرائت کنید و از آوازهای اهل گناه و کبایر بپرهیزید. هر آینه پس از من مردمانی میآیند که قرآن را در گلو بچرخانند (ترجیع کنند)؛ مانند خوانندگی و نوحه خوانی و خواندن کشیشان که این قرائت از گلوی آنها نگذرد [مقبول درگاه خداوند واقع نشود] دلهای ایشان وارونه است و دل هر کس که از اینان خشنود شود، نیز وارونه است.»[100]
د: حذیفه بن یمان، روایت مشابه دیگری را نقل کرده است، در نقل حذیفه بجای تعبیر ایاکم ولحون اله الفسق و اهل الکبائر آمده است: ایاکم ولحون اهل العشق و اهل الکتابین.[101] به تعبیر دیگر صدای آواز اهل عشق و هوس و نوع قرائت اهل دو کتاب تورات و انجیل منهی عنه قرار گرفته است.
3- روایات قرائت با تغنی
ه: سعد بن ابی و قاص از پیامبر7 نقل کرده است که حضرتش فرمودند:
«قرآن بطور حزین نازل شده است، پس هنگامی که آن را قرائت کردید، بگریید. و اگر گریه نکردید، (لااقل) خود را به حال گریه بدارید. و با قرآن «تغنی» کنید که هر کس به قرآن تغنی ننماید از ما نیست».[102]
در ذیل روایت تعبیر «من لم یتغن بالقرآن فلیس منّا» وارد شده است که در روایات دیگری نیز این تعبیر تکرار گردیده است. در این روایت بکاء و غناء، مقارن با هم ذکر شده است، گرچه تغنی همراه با حزن و فرح محقق میشود اما به قرینة بکاء، مقصود از روایت تغنی محزون است. البته روایات مطلقی در تغنی نیز وجود دارد که مقارن با بکاء استعمال نشده است.
و: در روایت مرفوعه دیگر آمده است که پیامبر7 فرمودند:
«از ما نیست کسی که به قرآن تغنی نکند.»[103]
ز: روایت دیگری نیز از پیامبر بدین صورت نقل شده است:
«خداوند به چیزی اجازه نداده است آنگونه که به پیامبر خوش صدایش اذن داده که قرآن را با تغنی و صدای بلند قرائت کند.»[104] (با توجه به این که کلمة اذن بمعنای استماع هم آمده است این احتمال که بجای اجازه و اذن استعمال خداوند نسبت به پیامبر باشد نیز میرود ولی در هر صورت دلالت روایت تمام است).
ح: شافعی از پیامبر روایت کرده است که فرمود:
«خداوند به چیزی اجازه نداده است آنگونه که به پیامبر خوش نغمهاش در قرائت قرآن اذن داده است.»[105]
روایت اخیر به نظر میرسد با روایت قبل از آن در معنا یکسان باشد؛ گرچه در روایت اخیر، تعبیر تغنی وجود ندارد ولی از تعبیر «حسن ترنم» استفاده شده است که این کلمه خود به نوعی معنای تغنی را (در میان احتمالات مختلفی که بعضی ارائه کردهاند) روشن میکند. این روایت نیز احتمال روایت قبل را از جهت معنا بر میتابد.
4- روایات تطریب قرآن
ط: محمد بن احمد قرطبی ناقل روایاتی است که از ترطیب قرائت نهی کرده است. وی از ابن جریح نقل میکند که ابن عباس گفته است:
«پیامبر اکرم7 را مؤذنی بود که در اذان تطریب مینمود، پس حضرت رسول وی را فرمودند اذان آسان و روان است، پس اگر اذان گفتن تو آسان و روان باشد اذان بگو وگرنه اذان مگو.»[106]
از این روایت وی نهی از تطریب اذان و حرمت آن را استفاده کرده است و پس از آن به طریق اولویت آن را به نهی از تطریب از قرائت قرآن تسری داده است.
وی همچنین ناخشنودی انسبن مالک از قرائت بلند و تطریب گوه زیاد النمیری را نقل میکند و از قول وی میگوید: صحابه اینگونه قرائت نمیکردهاند.[107]
وی در نقل حکایت دیگری انکار سعید بن مسیب و قاسم را از قرائت تطریبی بازگو مینماید.[108]
کیفیت جمع عرفی بین این روایات
روایاتی که از نظر گذشت دارای مضمون واحدی نبود اما با توجه به نزدیکی یا تساوی معنایی کلمات واردة در هر یک (تغنیـتطریب، ترجیع و قرائت به الحان)، پیام همة آنها را میتوان در موضوع واحد دانست. ابن منظور در معنای کلمة ترجیع مینویسد:
«رجع الرجل و ترجع: صدا را در گلویش چرخاند چه در قرائت، در اذان، در غناء و یا مزمار و یا غیر از اینها از آنچه به آن ترنم میشود... . ترجیع صدا به معنای چرخاندن صدا در حلق است بمانند قرائت اصحاب الحان».[109]
ابن اثیر نیز در مفهوم الحان توضیحی میدهد که همة کلمات مشابه را شامل میشود وی مینویسد:
«لحون و الحان همانند تطریب، ترجیع صدا و نیکو ساختن قرائت و شعر و غناء است.»[110]
حتی در دیدگاه بعضی، روایاتی که در باب تحسین القرائه وارد شده است به نحوی متضمن امر به ترجیع در قرائت است؛ چرا که بدون ترجیع اصولاً صدای نیکو محقق نمیشود. محمد ماجد بن ابراهیم حسینی که از علمای قرن داوازدهم میباشد در فن غناء و موسیقی، ید طولایی داشته است، وی در رسالهای که دربارة موضوع و حکم غناء در اسلام تألیف کرده مینویسد:
«مقصود ما در این رساله آن است که [بیان کنیم] حسن صوت، فقط با مناسبات عددی محقق میشود که آن هم بر تحقق ترجیعهای مختلف در غنا متوقف است. این نکته برای آنان که در انواع صدا تأمل کنند، واضح است؛ چرا که صدای صاف و بدون ترمجیع اصولاً نه زیبا است و نه زشت و مدار حسن و قبح صدا به توازن و عدم توازن عددی صداهای مختلف است.»[111]
جدای از روایاتی که در مطلق غنا وارد شده است، روایات مذکور در قرائت قرآن به اصوات ترجیعی و... سه دسته میشوند که عبارت است از:
1- روایت دال بر لزوم یا حسن مطلق ترجیع و تغنی به قرآن.
2- روایت دال بر تفصیل بین انواع ترجیع و تلحین از جهت مطلوبیت و عدم آن.
3- روایات دال بر عدم جواز تطریب به قرآن مطلقا.
با صرف نظر از سند روایات، از جهت دلالی جمع عرفی و مقبولی بین دستة اول و سوم وجود دارد، شاهد جمع عرفی آن نیز روایات دستة دوّم است.
بدین ترتیب روایاتی که مطلق ترجیع را مجاز یا مطلوب دانسته است، به غنای اهل فسوق و عشق و غنای اهل کتاب (در مجموع غنای لهوی) تقیید میخورد و تطریب محرّم نیز در همین دایره قرار میگیرد.
البته اگر به سند روایات نظر کنیم، روایات تغنی در حد استفاضه بوده و تنها روایت معتبر در این روایات معتبره ابوبصیر مبنی بر مطلوبیت ترجیع در قرائت است. البته مضمون این روایت با ادلة دیگری که وجود داردـ حتی اگر روایات دیگر ذکر شده آن را تقیید نزدـ به ترجیع غیر لهوی تقیید خواهد خورد.
جمع عرفی مذکور در صورتی تمام است که روایاتی که دربارة مطلق غناء وارد شده، منافاتی با مدلول این جمع نداشته باشد. اما در صورتی که از آن روایات، حرمت مطلق ترجیع و یا غناء را استفاده کنیم بدون تردید بین مدلول روایات تعارض خواهد افتاد و یا بدنبال جمع فرفی دیگری باید تلاش کرد.
فقهایی که فتوای به حرمت مطلق غناء دادهاند، ناگزیر روایات مذکور را به معانی غیر ظاهر حمل نموده و یا اصولاً به طرد آنها مبادرت ورزیدهاند.
[1] . تکویر، آیه 19.
[2] . یسئلک اهل الکتاب ان تنزل علیهم کتاباً من السماء، نساء، آیه 153.
[3] . ... ورتلناه ترتیلاً، فرقان، آیه 31.
[4] . دکتر سید محمد باقر حجتی، تاریخ قرآن کریم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ص 33 و 34 به نقل از الاتقان فی علوم القرآن، بحار الانوار، صحیح بخاری.
[5] . نزل القرآن بالتفخیم، جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن (قم، منشورات رضی، بیدار 1363) ج1، ص 373. و محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل القرآن (مصر، چاپ ششم) ص 161.
[6] . جلال الدین سیوطی، پیشین، ج1، ص 373.
[7] . شیخ محمد حر عاملی، وسائل الشیعه (بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1343)ج4، ص 857.
[8] . ورتل القرآن ترتیلاً. مزمل، آیة 4.
[9] . و قراناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث، اسراء، آیه 106.
[10] . ر.ک: شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی،التبیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج6، ص 530؛ و شیخ اسماعیل حقی البرسودی، تفسیر روح البیان (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج5، ص 210؛ و امام فخر رازی، التفسیر الکبیر (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج21، ص 61.
[11] . ر.ک: محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی) بیروت، دار احیات التراث العربی) ج10، ص 340.
[12] . صحیح مسلم بشرح النووی (بیروت دار احیاء التراث العربی، 1404) ج6، ص 78-81.
[13] . محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 13.
[14] . واذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولو اعلی ادبارهم نفوراً، الاسراء، آیه 46.
[15] . علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی (قم، مؤسسه دارالکتاب، 1387 ق) ج2، ص 20، متن روایت اینگونه است: «کان رسول الله اذا تهجد بالقرآن تسمّع قریش لحسن قرائته و کان اذا قرأ بسم الله الرحمن الرحیم فرّوا عنه.»
[16] . عن الباقر علیه السلام: «ان رسول الله(ص) کان احسن الناس صوتاً بالقرآن»، محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی (تهران، مکتبة العلمیه الاسلامیة) ج2، ص 259.
[17] . عن الصادق علیه السلام: «ما بعث الله نبیاً الاحسن الصوت» محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه (قم، مرکز نشر دفتر تبلیغات اسلامی) ج8، ص 83 به نقل از اصول کافی ج2، ص 616.
[18] . مقصود سائل آن است که اگر قرائت امام چهارم موجب صعقة مردم میگردیده است پس چگونه مردم قرائت پیامبر را میشنیدند و چنین حالتی بر آنها عارض نمیشد؟
[19] . مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار (تهران، کتبه اسلامیه) ج46، ص 69. متن روایت «ان رسول الله(ص) کان یحمل من خلفه ما یطیقون»
[20] . محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج2، ص 615. متن روایت: «علی بن محمد بن نوفلی قال: ذکرت الصوت عنده قال: ان علی بن الحسین علیهما السلام کان یقرأ فربّما مرّ به المارّ فصعق من حسن صوته و ان الامام لو اظهر من ذلک شیئاً لما احتمله الناس.»
[21] . همان، ج4، ص 858. متن روایت: قال ابو عبدالله(ص): «ان علی بن الحسین کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان یرفع صوته حتی سمعه اهل الدار و ان ابا جعفر کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان اذا قام من اللیل و قراء رفع صوته فیمرّ به مار الطریق و الساقین و غیر هم فیقومون فیستمعون الی قرائته.»
[22] . همان، ج4، ص 857.
[23] . همان، ج 46، ص 245.
[24] . علی محممد علی دخیل، ائمتنا (بیروت، دارالامام الرضا(ع) ) ج2، ص 14 به نقل از المناقب ج2، ص 379.
[25] . صحیح مسلم بشرح النووی ج 6، ص 80.
[26] . همان، ج 6، ص 80؛ و محمد بن احمد قرطبی، پیشین ج1، ص 10.
[27] . ر.ک: عبدالوهاب النجار، قصص الانبیاء (قم، مؤسسة دین و دانش، هجرت) ص 311.
[28] . نهج البلاغه، خطبة 160: «وان شئت ثلثت بداود صلی الله علیه وسلم صاحب المزامیر و قاری اهل الجنة.»
[29] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج9، ص 231.
[30] . شعری که با مد و زمزمه همراه است.
[31] . علامه ابن منظور، لسان العرب (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج10، ص 135.
[32] . همان، ج10، ص 135.
[33] . لحّن فی قرائته: ترنم فیها و طوّب، المنجد.
[34] . المنجد فی اللغه، ص 717.
[35] . خیر الدین زرکلی، الاعلام (بیروت، دارالعلم للملایین) ج4، ص 191 به نقل از تاریخ الاسلام ذهبی ج3، ص 189.
[36] . ر.ک: دائره المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش: سید کاظم بجنوردی (تهران، مرکز دائره المعارف) ج2، ص 702.
[37] . مجدالدین ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث (قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج4، ص 243.
[38] . ر.ک: محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 16-17.
[39] . وی در نزد عبدالله بن مسعود شاگردی قرائت کرده و مورد مراجعه صحابه بوده است و در سال 62 بدرود حیات گفته است، شمس الدین محمد ذهبی، کتاب تذکره الحفاظ (بیروت، دارالکتاب العلمیه) ج1، ص 48.
[40] . وی یکی از صحابه خوشنام و حافظان والا مقام بوده است که در عصر عثمان بدرود حیات گفته است، (م.32هـ.)، همان، ج1، ص 14.
[41] . احمد بن محمد انصاری، پیشین، ج1، ص 12.
[42] . فرقان، آیه 32. ورتلناه ترتیلاً.
[43] . مزمل، آیه 4. ورتل القرآن ترتیلاً.
[44] . ر.ک: خطبه 193، نهج البلاغه.
[45] . المنجد فی اللغه ص 248.
[46] . علامة ابن منظور، پیشین، ج5، ص 132.
[47] . اسمعیل بن حماد جوهری، الصحاح (بیروت، دارالعلم الملایین، افست ایران) ج3، ص 1704.
[48] . فخر الدین طریحی، مجمع البحرین (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی)ج2، ص 142.
[49] . فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفه) ج10، ص 569؛ و فخر الدین طریحی، پیشین، ج2، ص 142، متن روایت: «بینه بیاناً ولاتهذه هذالشعر ولاتنثره نثر الرمل».
[50] . فخر الدین طریحی، پیشین، ج2، ص 142. متن روایت: «ترتیل القرآن حفظ الوقوف و بیان الحروف».
[51] . همان، «الترتیل هو ان تتمکث به وتحسن به صوتک».
[52] . فضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، ج10، ص 569.
[53] . همان، ج10، ص 569.
[54] . الدکتور وهبة زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج (بیروت، دارالکفر المعاصر 1411 هـ.ق) ج29، ص 192.
[55] . محمود زمخشری خوارزمی، الکشاف عن حقایق التنزیل و... (بیروت، دارالمعرفه) ج4، ص 152.
[56] . الدکتور وهبة زحیلی، پیشین، ج 29، ص 192 و محمدبن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 10.
[57] . جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج1، ص 368 به نقل از البرهان فی علوم القرآن، ج1، ص 250.
[58] . همان، ج1، ص 369.
[59] . فخرالدین طریحی، پیشین، ج2، ص 142. متن روایت: «الترتیل هو ان تتمکث به وتحسن به صوتک و اذا مررت بآیة فیها ذکر النار فتعوذ بالله من النار و اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنة فاسأل الله الجنة.»
[60] . فضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، مج4، ص 569؛ و محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص 614. متن روایت: «ولکن اقرع به القلوب القاسیه و لا یکونن هم احدکم اخر السورة».
[61] . بقره، آیه 121.
[62] . میزان الحکمة، ج8، ص 84 به نقل از تنبیه الخواطر، ص 483. متن روایت: «یتبعونه حق اتباعه.»
[63] . همان، ج8، ص 84. متن روایت: «قال الصادق علیه السلام فی قوله تعالی یتلونه حق تلاوته: یرتلون آیاته و یتفهمون معاینه و یعلمون باحکامه و یرجون وعده و یخشون عذابه و یتمثلون قصصه و یعتبرون امثاله و یاتون اوامره و یجتنبون نواهیه و ما هو والله بحفظ آیاته و سرد حروفه و تلاوة سوره و در اعشاره و اخماسه حفظوا حروفه و اضاعوا حدوده، انما هو تدبر آیاته یقول الله تعالی: کتاب انزلناه الیک لیدّبروا آیاته.»
[64] . نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدی (تهرانـ سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی) خطبه 193، ص 225. متن روایت: «اما الالیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القرآن یرتلونه ترتیلاً. یحزنون به انفسهم وستشیرون به دواء دائهم فاذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعاً و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا انها نصب اعینهم و اذا مروا بایة فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فی اصول اذانهم.»
[65] . شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 162.
[66] . محمد بن محمد الدمشقی الشهیر بابن الجرزی، النشر فی القرائات العشر (تهرانع مکتبة الجعفری) ج1، ص 207.
[67] . محمد بن حسن حر العاملی، وسائل الشیعه، ج4، ص 862.
[68] . همان، ج 4، ص 852.
[69] . جلال الدین سیوطی، پیشین، ج 1، ص 369.
[70] . برگرفته از النشر فی القرائات العشر، ج 1، ص 205.
[71] . همان، ج 1، ص 207.
[72] .
[73] .
[74] .
[75] . ر.ک: م.حاج اسمعیلی، پژوهشی در قرآن و فنون قرائات بروایت فحص از عاصم (اصفهان) ص 121.
[76] . ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج 1، ص 208.
[77] . همان، ج 1، ص 208. متن روایت: «من قرأ حرفاً من کتاب الله فله حسنة و الحسنة بعشر امثالها.»
[78] . فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 16.
[79] . جلال الدین سیوطی، پیشین، ج1، ص 368.
[80] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 863، متن روایت: «لواردت ان اختمه فی اقرب من ثلاث لختمتها ولکن مامررت بآیة قط الافکرت فیها و فی ای شیء انزلت و فی ای وقت فلذلک صرت اختم فی کل ثلاثة.»
[81] . ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج1، ص 209.
[82] . همان، ج 1، ص 209.
[83] . همان، ج 1، ص 209.
[84] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 615 متن روایت: «لکل شیء حلیة وحلیة القرآن الصوت الحسن.»
[85] . همان، ج 2، ص 615، متن روایت: «ان من اجمل الجمال الشعر الحسن و نغمة الصوت الحسن»
[86] . مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار،ج92، ص 190. متن روایت «ان حسن الصوت زینة القرآن».
[87] . مولی محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی (بیروت، مؤسسه اعلمی) ج1، ص 72، متن روایت: «زینوا القرآن باصواتکم».
[88] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 83 به نقل از کنز العمال، خ 2765. متن روایت: «حسنوا القرآن باصواتکم فان صوت الحسن یزید فی القرآن حسناً»
[89] .
[90] .
[91] .
[92] . محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج 1، ص 11.
[93] . همان، ج 1، ص 11.
[94] . ر.ک: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 83 به نقل از کافی، ج 2، ص 616.
[95] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 857 متن روایت: «ان الله عزوجل اوحی الی موسی بن عمران(ع) اذا وقفت بین یدی فقف موقف الذلیل الفقیر و اذا قرأت التوراة فاسمعینها بصوت حزین.»
[96] . همان، ج 4، ص 858 متن روایت:«ان الله عزوجل اوحی الی موسی بن عمران(ع) اذا وقفت بین یدی فقف موقف الذلیل الفقیر و اذا قرأت التوراة فاسمعینها بصوت حزین.»
[97] . همان، ج 4، ص 858 متن روایت: «ان علی بن الحسین علیهما السلام کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان یرفع صوته حتی یسمعه اهل الدار.»
[98] . همان، ج 4، ص 858، متن روایت: «یا اباذر اخفض صوتک عند الجنائز و عند القتال و عند القرآن».
[99] . همان، ج 4، ص 859، متن روایت« یا ابا محمد اقرا اقرائة ما بین القرأتین تسمع اهلک.»
[100] . محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل اقرآن (مصر) ص 162 و 163.
[101] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 862. متن روایت «ان القرآن لا یقرء هذرمة ولکن یرتل ترتیلاً»
[102] . ابن اثیر، النهایة فی غیریب الحدیث، ج 5، ص 265.
[103] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 617. متن روایت: «سبحان الله ذلک من الشیطان مابهذا نعتوا، انما هو اللین و الوقة و الدمعة والوجل»
[104] . مولی محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (تهران، دارالکتب الاسلامیة) ج12، ص 503.
[105] . صحیح مسلم بشرح النووی، ج 6، ص 81.
[106] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 859. متن روایت «یا ابا محمد اقرأ ما بین القرأتین تسمع اهلک ورجّع بالقرآن صوتک فان الله عزوجل یحب الصوت السن یرجع فیه ترجیعاً.»
[107] . ر.ک: آیت الله خویی، معجم رجال الحدیث (قم، مرکز نشر آثار شیعه) ج11، ص 226.
[108] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 858. متن روایت «قال رسول الله(ص) اقرؤ القرآن بالحان العرب و اصواتها و ایاکم ولحون اهل الفسوق و اهل الکبائر فانه سیجیء بعدی اقوام یرجعون القرآن ترجیع الغناء و النوح و الرهبانیة لا یجوز تراقیهم قلوبهم مقلوبه و قلوب من یعجبه شأنهم.»
[109] . محمد بن احمد قرطبی، همان، ج 1، ص 17 و بحار لانوار، ج 92، ص 190؛ به نقل از جامع الاخبار، ص 57 و دعوات راوندی.
[110] . مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92، ص 191؛ و مولی محسن کاشانی، تفسیر الصافی، ج 1، ص 62 متن روایت: «ان القرآن نزل بالحزن فاذا قرأتموه بکّوا فان لم تبکوا فتباکوا و تغنوا به فمن لم یتغن بالقرآن فلیس منا»
[111] . مولی محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 92، ص 191؛ والشریف السید المرتضی، امامی السید المرتضی (قم، کتابخانه آیة الله نجفی مرعشی) ج1، ص 24؛ و محمد بن علی بن الحسینبن بابویه (صدوق)، معانی الاخبار (قم، جامع مدرسین)، ص 279. متن روایت: «لیس منا من لم یتغن بالقرآن» و روی عن ابی داود و النجاریّ، ر.ک: التاج الجامع للاصول، ج 4، ص 11.
انواع قرائت قرآن
چکیده:
در این مقاله به یکی از زیر مجموعههای ادب مواجهه با قرآن پرداخته شده است، ابتدا در یک بررسی تاریخی به شیوة قرائت قرآن در هنگام نزول و (قرائت ترتیل)، قرائت ترتیلی پیامبر، قرائت زیبا و حزنآمیز ائمه اطهار و قرائت با الحان صحابه پرداخته ایم و سپس قرائتهای مطلوب، نامطلوب و مورد اختلاف را ارائه نمودهایم قرائت ترتیل، تحدیر، تحقیق، تدویر، قرائت همراه با حزن و قرائت نیکو از دستة اول، قرائت هذرمة از دسته دوم و قرائت همراه با ترجیع و تغنی از دسته سوم میباشد.
انوع قرائت قرآن
قرآن کریم در مقایسه با دیگر کتب دینی و غیر دینی، از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است. این ویژگی نه تنها از زبان معصومینu نقل شده، که تکتک سورهها و آیات قرآن نیز بر آن دلالت دارد. نه تنها مفاهیم قرآن از عمث و ژرفای خاصی برخوردار است، که الفاظ آن نیز جلوهای از اعجاز کلام «خداوند» را مینمایاند». از این رو و این کتاب در همة عرصههای حضور و تحققش از تقدس ویژهای برخوردار است. و انسان نیز در مواجهة با این حقیقت بی بدیل، موظف به رعایت آداب ویژهای میباشد؛ چنان که برای حضور بر کرانه دریای معانی قرآن، باید جان را از پلیدیها پاک گرداند. و برای لمس وجود «کتبی» آن، بیاید از «طهور» استمداد جست، برای حمل، قرائت و استماع آیات نورانی آن نیز نیازمند رعایت شرایط و آدابی دیگر است.
بنظر میرسد بررسی و تدوین مجموعهای در «آداب مواجهة با قرآن» موضوعی جالب و درخور تحقیق است و میتواند یکی از سرفصلهای علوم قرآنی را رقم بزند. اما در این مختصر تنها به بررسی یکی از زیر مجموعههای عنوان فوق میپردازیم.
یکی از جلوههای قرآن «قرآن صوتی» اس. قرآنی که فرشتة ومحی بر پیامبر اکرم7 قرائت کرده است و پیامبر7 بر مردم خواند. و پس از آن نیز آن الفاظ و کلمات بر زبان قاریان و حافظان، بلکه بر زبان تکتک امت مسلمان در طی قرون و اعصار جاری گردیده و هر صبح و شام طنین دلنشین تلاوت آیات آن، فضای جوامع اسلامی را نوری دوباره بخشیده است. مسلم مواجهة با این جلوه قرآن نیز دارای آداب و شرایطی است که یکی از آنها آداب چگونگی قرائت قرآن از جهت «صوت» است.
قرآن کریم چگونه باید تلاوت شود؟ پیامبر اکرم7 چگونه صوتی را میشنیده است و چگونه بر مردم تلاوت نموده است؟ دیگر معصومینu چگونه قرآن میخواندهاند؟ آیا روش خاصی در قرائت قرآن توصیه شده است یا روشهای مطلوب متعددی در این زمینه وجود دارد؟ آیا روش مطرود و ممنوعی در نحوة قرائت وجود دارد یا نه؟ ارتباط مطلوبیت خوشخوانی و حرمت غنا چیست؟ آیا هر نوع غنائی و در ضمن هر مضمونی مطلقاً حرام است (حتی قرائت قرآن غنائی) یا قرائت قرآن تخصصاً یا تخصیصاً از حرمت غنا خارج ست؟ از جهت اریخی صحابه، تابعین و دیگر قاریان چگونه و با چه لحنی قرآن را تلاوت نمودهاند؟
پاسخ سئوالاتی از این دست، زمینه نگارش این مقال را فراهم آورده است. تذکر این نکته ضروری است که گرچه اشارات مختصری در بعضی از کتب علوم قرنی و یا مباحث علم قرائات در این باره آمده است، اما نگارنده به بحث جامع و گستردهای در این موضوع دست نیافته است. بعضی از مفسرین نیز در اوایل کتب تفسیری خویش و یا در ذیل آیاتی که به نحوة قرائت اشاره دارد، بحثهای مختصری نمودهاند؛ جوامع رواییـ خصوصاً جوامع روائی شیعیـ و کتب فقهی نیز بمناسبت، به زوایایی از مسأله اشاره نمودهاند. طبیعی است منابع یاد شده از قرآن، روایات، کتب علوم قرآنی و تفسیر و مباحث فقهی، منابع اساسی نگارنده در فراهم آوردن این مقاله خواهد بود.
بررسی تاریخی کیفیت قرائت
الف: کیفیت قرائت جبرائیل هنگام نزول قرآن
اولین باری که قرآن در جلوة «قرآن صوتی» عینیت یافته است، هنگام قرائت فرشتة امین وحی بر پیامبر اکرم7بوده است. گرچه نزول دفعی قرآن، با معیارهای قابل شناخت ما بعید است از نوع گفتار معمولی و تدریجی باشد، اما نزول تدریجی قرآن در طول دوران رسالت اینگونه بوده است. قرآن کریم صریحاً به گفتار بودن وحی الهی و هنگام نزول اشاره مینماید. در سورة تکویر آمده است:
(انه لقول رسول کریم)[1] «هر آینه آن [قرآن] گفتة فرستادهای بزرگوار [جبرائیل] است.»
قرآن کریم، بر خلاف کتابهای آسمانی دیگر که به صورت «الواح» یا «کتاب» بر پیامبران عرضه میگردید، به صورت کلام و «قول» بر پیامبر اسلام فرو فرستاده شد؛ به همین جهت اهل کتاب، کیفیت وحی را نا آشنا میانگاشته از پیامبر7 درخواست آوردن کتاب مدون مینمودند.[2] اما قرآن کریم بطور جداگانه و مرتّل نازل گردید. قرآن کریم در سورة فرقان ضمن اشاره به گفتة کافران و درخواست آنان، مبنی بر نزول دفعی قران و رد درخواست آنان، کیفیت نزول قرآن را به صورت ترتیل معرفی مینماید.[3] ولی با این حال قرائت ترتیل از جهت صفت به روش واحدی نبوده است؛ شخص پیامبر اکرم7 که مخاطب سروش وحی بوده است، بر اثر تفاوت نوع ترتیل جبرائیل، به گونههای مختلفی منفعی و متأثر میگذشته است؛ هنگامی که «حارث بن هشام» از حضرتش سئوال نمود که: وحی چگونه بر شما نازل میشود پیامبر7 فرمودند:
گاهی صدایی همانند صدای جرس بگوش من میرسید؛ وحیی که اینگونه بر من نازل میشد، سخت گران و سنگین بود. سپس این صدا قطع میشد و آنچه را جبرائیل میگفت فرا میگرفتم و گاهی جبرائیل به صورت مردی بر من فرود میآمد و با من سخن میگفت و من گفتههای او را حفظ میکردم.[4]
در این گفتار پیامبر7 به دو نوع وحی اشاره نمودهاند که یکی بسیار ثقیل و دیگری کمی لطیفتر بوده است. محتمل است به اقتضای تنوع مفاهیمی که در هر مرحله از نزول تدریجی قرآن وجود داشته است، شیوة انزال و قرائت جبرائیل متفاوت بوده است. (ره)آوردی که از این احتمال به دست میآید، مطلوبیت تفاوت قرائت قرآن با توجه به کیفیت و نوع معانی آیات است.
روایات دیگری دربارة کیفیت نزول قرآن وارد شده است که میتواند شاهدی بر صدق احتمال فوق باشد؛ در روایتی از پیامبر اکرم7 آمده است که «قرآن با شکوه و جلال و بزرگی (تفخیم) نازل شده است»[5]. ناقل روایت فوق از قول حلیمی نقل میکند که:
مقصود روایت فوق آن است که قرائت مردانه خوانده شود و با نرمی قرائت زنانه خوانده نشود.[6]
روایت دیگری محمد بن ابی عمیر از قول امام صادقu نقل کرده که حضرتش فرمودند:
«هر آینه قرآن همراه با حزن ( و به صورت حزین) نازل شده است.»[7]
گرچه جمع بین دو قرائت «مفخم» و «حزین» ناممکن نیست، اما ظاهر این دو روایت بر لزوم توجه به اختلاف در قرائت قرآن نزدیکتر است؛ به تعبیر دیگر به نظر میرسد گاهی وصف غالب قرائت هنگام نزول، کوبندگی و جلال بوده و گاهی صدای حزین جبرائیل. و وصف حزن آن بیش از هرچیز، شنوندة کلام وحی را به خود جلب میکرده است.
ب: کیفیت قرائت پیامبر اکرم7
1- قرائت ترتیل
قرآن کریم چنان که از قرائت جبرائیل به نحو ترتیل یاد نموده است، پیامبر اکرم7 را نیز به اینگونه قرائت امر کرده است؛ در سورة مزمل میفرماید: «و قرآن را به صورت «ترتیل» قرائت کن».[8]
روشن است که پیامبری که قبل از هر چیز افتخار بندگی پروردگار خویش را دارد، به امر الهی گردن نهاده و به گونه ترتیل قرائت مینموده است.
در آیه شریفة دیگر قرائت پیامبر اکرم7 قرائت همراه با تأنی و مکث ذکر شده است، در سورة مبارکه اسراء میفرماید:
«و قرآنی را جزءجزء بر تو نازل کردیم تا آنرا به تدریج و تأنی بر مردم قرائت نمایی»[9]
با توجه به تعبیر «لتقرأه علی الناس علی مکث» که در این آیه آمده است و با نظر به تفاسیر این آیه ظاهراً «قرائت علی مکث» همان قرائت ترتیلی است[10]، گرچه بعضی از این تعبیر، صرف تدریج در قرائت و تنجیم قرآن را فهمیدهاند.[11]
2- قرائت ترجیع
قرائت دیگری که از پیامبر حکایت شده است «قرائت همراه با ترجیع» است، این نوع قرائت بر خلاف قرائت ترتیل، تنها در نقل واقعهای خاص وارده شده است. در صحیح مسلم آمده است که:
«شعبه از معاویهبن قرة نقل کرد که وی گفت: از عبدالله بن مغفل مزنی شنیدم که میگفت: پیامبر اکرم7 در سال فتح (مکه) در میانه راه سوار بر مرکب خویش سورة فتح را قرائت نمود، پس در قرائت خویش ترجیع نمود.
معاویه [بن قرة] گفت: اگر ترس اجتماع و ازدحام مردم را نداشتم، هر آینه بر شما قرائت پیامبر را حکایت مینمودم.»[12]
از قسمت پایانی حکایت فوق، حسن و جذابیت زایدالوصف پیامبر اکرم7 نیز بدست میآید؛ چرا که راوی ضمن اظهار اطلاع از نحوة قرائت پیامبر7، عدم حکایت آن را ترس از ازدحام مردم اعلام میکند.
البته بعضی که مطلق «صوت مرجّع» را موضوع حرمت غناء دانسته اند، در مقام توجیه روایت فوق و حمل بر خلاف ظاهر بر آمدهاند. محمد بن احمد قرطبی از قول بعضی دیگر، ترجیع در قرائت پیامبر را به جهت حرکت مرکب و در نتیجة امری غیر ارادی دانسته است؛[13] اما پرواضح است که اگر مقصود از نقل فوق اینگونه بود، بجای تعبیر «فرجّع فی قرائته» از تعبیر «رجّع قرائته» باید استفاده شود.
3- قرائت حَسَن
در روایات زیادی، پیامبر اکرم7 دارای «قرائت حسن» و «صوت حسن» معرفی شده است. حتی قریش که در اوایل بعثت دشمنی و عناد آشکاری با پیامبر اکرم7 و خدای او داشتند و چون نام خدای برده میشد میگریختند (به جهت عداوت)، اما هنگامی که پیامبر اکرم7 در نیمههای شب به قرائت قرآن میپرداخت، پنهانی به قرائت وی گوش میسپردند. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیة شریفة چهل و شش سورة اسراء[14] اینگونه روایت کرده است:
«هنگامی که پیامبر خدا7 شب را به قرائت قرآن سپری میکرد به جهت زیبایی قرائتش، قریش با علاقه فراوان پنهانی به صدایش گوش سپردند. و هنگامی که آیه شریفه بسمالله الرحمن الرحیم را قرائت میفرمود [به جهت عداوت با خداوند] از نزد او میگریختند.»[15]
در روایت دیگر پیامبر اکرم7 نه تنها خوش صدا، که خوش صداترین مردم در قرائت قرآن معرفی شده است؛[16]در حقیقت حسن صوت، کرامت و موهبت الهی است. و به همین جهت نیز امام صادقu تمام پیامبران خداوند را دارای چنین موهبتی معرفی مینماید.[17]
هر مرتبهای از حسن قرائت دارای تأثیر خاصی است و مراتب والای آن، نه تنها شنوندگان را مجذوب که آنها را مدوش میکند. پیامبر(ص) که احسنالناس صوتاً بوده است، از حسن قرائتش به جهت رعایت حال مردم شنونده میکاسته است. این نکته از بیان حضرت امام کاظمu به دست میآید. هنگامی که حضرتش به توصیف قرائت جدشان علیبن الحسین پرداختند از ایشان سئوال شد که: آیا اینگونه نبود که پیامبر خدا7 با مردم نماز میخواند و [در حین نماز] صدای خویش را به قرائت قرآن بلند میکردند؟[18] حضرت کاظم در جواب فرمودند:
«پیامبر اکرم7 فقط به مقدار طاقت مأمومین با آنها رفتار میکرد»[19]
مفهوم این روایت آن است که گرچه پیامبر اکرم7 قدرت آفریدن قرائت مدهوش کننده را داشته است، اما به جهت رعایت حال مستمعین (خصوصاً در حین نماز) از حسن قرائت خویش میکاسته است. نکته دیگر که از این کلام به دست میآید آن که قرائت زیبایی که موجبات صعقه و طرب را فراهم آورد، فی نفسه ممنوعیتی ندارد و پیامبر اکرم اگر چنین قرائتی را در نماز نمیکردند، صرفاً به جهت عنوان ثانوی (رعایت حال مردم) بوده است نه ممنوعیت آن قرائت به عنوان اوّلی.
تذکر این نکته در پایان قرائتهای منقوله از پیامبر لازم است: قرائت حسن، میتواند وصف لازم هر کدام از قرائتهای ترتیلی و ترجیعی قرار گیرد و قرائت احسن نیز بیانگر مرتبة والایی از قرائت ترتیل و یا ترجیع است. قرائت ترتیل و ترجیع نیز امکان تصادق در فرد واحد را دارند؛ اما اکنون به جهت استیفای عناوینی که در قرائت پیامبر آمده است به جداسازی هر یک مبادرت گردید. رابطة انواع قرائات فوق و قرائات دیگر در ادامة مقال خواهد آمد.
ج: کیفیت قرائت ائمه اطهارu
1- قرائت حسن (خوشخوانی)
قرائت همة ائمه اطهار علیهم السلام متأسفانه نقل نشده است؛ اما دربارة قرائت امام سجاد، باقر و کاظمuروایاتی در دست است. یکی از ویژگیهای قرائت ائمه خوشخوانی آن است: علی بن محمد نوفلی میگوید: نزد حضرت ابی الحسن (امام کاظم)u از «صدا» یاد کردم پس حضرت فرمودند:
«حضرت علیبن الحسینu قرائت [قرآن] مینمود، پس چه بسا عابری بر او میگذشت واز نیکویی صدای قرائتش به حالت صعقه و بیهوشی میافتاد. هر آینه اگر «امام» از این موضوع (قرائت خوش) چیزی اظهار کند، به جهت نیکوئیاش، مردم را تاب تحمل شنیدن نیست.»[20]
امام صادقu نیز در توصیف و پدر و جد خویش اینگونه فرمودند:
«علی بن الحسینu در قرائت قرآن، از همة مردم خوش صداتر بود و [هنگام قرائت] صدایش را بگونهای بلند مینمود که اهل خانه بشنوند. ابا جعفر [امام باقرu] نیز [چون پدر] در قرائت قرآن خوش صداترین بود، هنگامی که شبانگاه برخاسته و به قرائت میپرداخت، صدایش را به [قرائت» بلند مینمود پس ساقیان و افراد دیگری که در راه بر (منزلش) عبور مینمودند، ایستاده و به قرائتش گوش فرا میدادند».[21]
از این دو روایت نیز تفاوت درجات خوشخوانی استفاده میشود؛ چرا که گاهی قرائت نیکوی امامu، زانوان عابران را از حرکت باز میایستاند. و گاهی بر جان مستمع حالت غشوه و صعقه میانداخته است.
2- قرائت همراه با حزن
قرائت حزین نیز به امام باقر و کاظمu منسوب است: حفص بن غیاث به نقل معتبری ویژگی قرائت امام کاظمu را اینگونه بیان کرده است:
«کسی را نیافتم که به اندازة موسیبن جعفرu بر خویش بترسد و بر مردم امیدوار باشد، قرائت وی محزون بود و در هنگام قرائت گویا انسانی را مخاطب قرار داده بود.»[22]
مرحوم مجلسی نیز حکایتی از قرائت امام باقرu را بدین صورت نقل کرده است:
«جماعتی از حضرت باقرu اذن گرفته و بر حضرتش وارد شدند، اینان گفتند: هنگامی که داخل دالان شدیم ناگهان قرائتی سریانی را شنیدم که با صدای نیکو میخواند و گریه میکرد به طوری که بعضی از ما نیز به گریه افتادیم ولی مضمون گفتارش را نمیفهمیدم، گمان بردیم که در نزد حضرت کسی است. لذا هنگام شرفیابی به محضرش گفتمی: ما قرائت سریانی شنیدیم که با صدایی محزون همراه بود؛ حضرت فرمودند: من بیاد مناجات «الیا»ی پیامبر افتادم و مرا به گریه انداخت».[23]
قرائت زین امام باقرu گر چه در مورد ذکر و مناجات با خدا بوده است، اما به نظر میرسد اختصاصی به ذکر نداشته است؛ خصوصاً که قرائت قرآن نیز مشتمل بر ذکر و دعا است. تأثر شنوندگان از صدای امام باقرu گرچه مضمون کلام را هم نمیدانستهاند، قابل توجه است. در موارد دیگری نیز تأثیر قرائت محزون ائمهu بر شنوندگان نقل شده است: مناقب ابن شهر آشوب آورده است:
«امام کاظم خوش صداترین مردم در قرائت قرآن بود، هنگام قرائت قرآن محزون شده و میگریست و شنوندگان نیز به قرائتش میگریستند، وی از خشیت الهی آنقدر میگریست که محاسنش به اشکها آغشته میشد.»[24]
د: قرائت صحابه و تابع
1- قرائت با الحان و تغنی
آنگونه که در روایات بر میآید، قرائت همراه با الحان (آواز) و تغنی در میان صحابه وجود داشته است. اینگونه قرائت، بدون تردید مصداقی از قرائت حسن میباشد. پیامبر اکرم7 قرائت بعضی از صحابه را ستودهاند و دربارة آنان فرمودهاند: مزماری از مزامیر ال داود به آنها عطا شده است. این تعبیر لااقل در حق عبدالله بن قیس اشعری وارد شده است؛[25] دربارة ابو موسی اشعری روایت شده که پیامبر به او فرمودند: کاش مرا میدیدی هنگامی که صبحگاهان به قرائت تو گوش فرا میدادم. وی نیز گفت: اگر میدانستم که شما به قرائت من گوش میدادید هر آینه بر حسن آن میافزودم.[26]
علاوه بر آن که ناقل حدیث فوق و خصوصاً شارح آن نووی از این حدیث قرائت با تغنی را فهمیده است و لذا به بررسی حکم قرائت به الحان و تغنی پرداخته است. تعبیر «مزمار» تا حدودی دال بر اینگونه قرائت است، چرا که مزمار ابزار لولهای شکلی است که در آن دمیده و با آن تغنی میشود. مزمار حضرت داود، در حسن و نیکویی ضرب المثل است به طوری که حضرت امیرu، داود را صاحب مزمار و قاری اهل بهشت معرفی مینمایند.[27]ابن ابی الحدید نیز در ذیل این خطبه بیانی مبالغه آمیز در ویژگی مزمار و قرائت داود نقل مینماید، وی مینویسد:
«به حضرت داود علیهالسلام آنگونه صدای خوش و ترجیع در قرائت عطا شده بود که پرندگان آسمان هنگام قرائت وی در محراب عبادت بر او وارد میشدند، حیوانات بیابان نیز چون صدای وی را میشنیدند به میان مردم (مستمعین) آمده و چون به شنیدن صدای خوش وی مستغرق و مجذوب میشدند، از مردم فرار نمیکردند.»[28]
در این نقل روش است که قرائت دود با ترجیع و ترنم همراه بوده است.
جدای از این روایات حکایت دیگری وجود دارد که به نحوی بر این نوع قرائت دلالت مینماید. ابنالاعرابی میگوید:
«عرب با سرود «رکبانی»[29] در هنگام سواری بر شتر، نشتن بر درب منزل و خلاصه در اکثر حالات، روزگار سپری مینمود؛ پس هنگامی که قرآن نازل شد پیامبر دوست داشت که زمزمة آنها به جای سرود رکبانی زمزمة قرآن باشد.»[30]
علامة ابن منظور پس از نقل فوق اولین افرادی که قرائت به الحان مینمودند را معرفی میکند؛ وی مینویسد: «اولین کسی که به «الحان» قرائت کرد عبیدالله ابن ابی بکر بود، این نوع قرائت را عبیدالله بن عمر از وی به ارث بد. از این روی میگویند: «قرأت العمری» و سعید علافاباضی از وی این نوع قرائت را فرا گرفت.»[31]
کلمة «لحن» گرچه معانی متعددی دارد و در مباحث علوم قرآن عنوان «تلحین قرآن» بمعنای خطای در اعراب آمده استـ و از این نوع تلحین نهی شده استـ؛ امّا در این جا مقصود از الحان و لحن، صوت قرآن و اصوات منظوم و نغمههای خوش است.[32] و بر همین معنا نیز «صناعه الالحان» به معنای موسیقی استعمال شده است.[33]
عبیدالله بن ابی بکره (اولین کسی که به نقل ابن منظور قرائت به الحان داشته است) از تابعین موثق و از اهل بصره بوده است و پدرش ابوبکره نقیع بن الحارث از اصحاب پیامبر خدا7 بوده است وی دوبار به سجستان امارت یافته و زمانی نیز قاضی بصره بوده است، ثروت زیادی داشته و به وجود و سخا معروف بوده است.[34] اما متأسفانه در نحوة قرائت وی و ویژگیهای آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
بدون این که قضاوت صریحی بر یکسانی قرائات صدر اول با قرائات قرون بعد داشته باشیم؛ اما به نظر میرسد قرائت با الحان در طی قرون متمادی معمول بوده است گرچه به جهتهای مختلف در دیدگاه بعضی این نوع قرائت مطلوب نبوده است.
مجدالدین ابن اثیر که در قرن ششم میزیسته است(606-544)(36) در توضیح به قرائت به الحان ضمن اشاره به قرائتهای معمول عصر خود مینویسد:
«لحون و الحان همان با طرب خواندن (تطریب) و تردید صدا در حلق (ترجیع الصوت) و خوشخوانی نظم و نثر و غنا است. و گوئیا مراد از قرائت به الحان قرائتی است که قاریان دوران در محافل و مجالس میخوانند، همانا یهود و نصاری نیز کتب خویش را اینگونه میخوانند..»[35]
قرطبی که در قرن بعد از وی میزیسته است و از جهت فقهی با قرائت به الحان سخت مخالف بوده است دربارة نحوة قرائت زمان خویش مینویسد:
«این اختلاف (که بعضی تغنی به قرآن را مجاز و بعضی غیر مجاز میشمارند) تا جایی است که ترجیع و تردید در صدا موجب خللی در فهم معنای قرآن نشود؛ اما اگر ترجیع بحدی برسد که معنای قرآن فهمیده نشود، پس اینگونه قرائت باتفاق حرام است. قرائتی که قراء شهرهای کشور مصر در پیشگاه شاهان و یا در مجالس عزا و در پیش جنازة مردگان میخوانند و بر این قرائت مزد و جایزه میگیرند، تلاش اینان در گمراهی و عملشان بیهوده است. اینان دگرگونی کتاب خدا را بدینوسیله بر خود حلال شمرده و جرأت بر خداوند را بر خود آسان گرفتهاند بدین وسیله که بر قرآن منزّل با نادانی خود و سرپیچی از سنت پیامبر و سیرة صالحین گذشته چیزی را که در آن نیست میافزاید.»[36]
دو عبارت فوق نشانگر آن است که قرائت همراه با ترجی و تلحین در قران ششم و هفتم وجود داشته است. اما ناپسند نمودن این قرائت در نزد ابن اثیر و قرطبی مطلب دیگری است که در فصل بعد آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
2- قرائت حسن
قرائت نیکو از صحابه و تابعین نیز نقل شده است: علقمة بن قیس که از قراء تابعین بشمار میآید[37] همچون برادرش عبدالله دارای صدایی خوش بوده است وی خود میگوید:
«عبدالله بن مسعود[38]، کس بدنبال من میفرستاد و از من درخواست قرائت قرآن میکرد و چون قرائت من پایان مییافت درخواست قرائتی دیگر مینمود و میگفت: پدر و مادرم به فدایت، از پیامبر خدا7 شنیدم که میفرمود: زیبایی صدا زینت قرآن است.»[39]
موارد دیگری که پیامبر اکرم در تکریم قرائت صحابه بر آمدهاند، نشانگر حسن صوت قراء بوده است. البته در این موارد نیز قرائت نیکو و قرائت با الحان قابل جمع است؛ ولی به جهت ورود عناوین متعدد، به ذکر جداگانه آن مبادرت گردید. بررسی رابطة انواع قرائت در فصل آتی صورت میپذیرد.
فصل دوم
کیفیت قرائتهای مطلوب و نامطلوب و موارد اختلاف
الف:قرائتهای مطلوب
1- قرائت ترتیل
از قرائتهای مطلوب که بیش از هر نوع دیگر به آن اشاره شده است، قرائت ترتیل است. این نوع قرائت توسط جبرائیل صورت پذیرفته[40] و پیامبر اکرم مأمور به تبعیت وی و قرائت ترتیل بوده است.[41] و امیر مؤمنانu نیز قرائت اهل تقوی و پرهیزگاری را اینگونه معرفی نموده است.[42]
ریشة کلمه ترتیل (رتل) در اصل به معنای تناسق و انتظام نیکو[43] است و از این روی به کسی که دارای دندانهای با فاصله و متناسب است «ذو ثغر مرتَّل» گفته میشود. با دقت بیشتر، قوام این کلمه را در ویژگی «وضوع و جدایی» و «تناسب و خوشترکیبی» خواهیم یافت. ابن منظور در بیان معنای رتّل الکلام مینویسد: «احسن تألیفه و ابانه و تمهّل فیه»[44] و جوهری در صحاح ترتیل در قرائت را به معنای ترسّل و رها کردن و تبیین حروف بدون زیاده روی معرفی میکند.[45] طریحی نیز آن را به معنای تأنی در قرائت و آشکار نمودن حروف به طوری که شنونده قادر بر شمردن حروف باشد، میداند.[46] البته به نظر میرسد بعضی از تعاریف لغویین بی تأثیر از نحوة منقول از قرائت پیامبر اکرم7 نبوده است و در حقیقت لوازم غالبی قرائت ترتیل را در معنای آن داخل کردهاند. در هر صورت جدای از تبیینهای لغویین، راویان حدیث شیوة قرائت ترتیل را از ائمه اطهارuنیز سئوال نمودهاند. به دو روایت زیر از امیرمؤمنان u در این زمینه اشاره میشود، حضرت در معنای ترتیل میفرمایند:
«آن را (کلمات و حروف قرآن را) روشن و واضح ادا کن و آن را مانند سرعت قرائت اشعار تند مخوان و مانند ریگهای جدای از هم (و بی ارتباط) از هم جدا مکن [رعایت تناسب را بنمای].»[47]
و در کلام دیگری میفرمایند:
«ترتیل قرآن، حفظ و رعایت محفل وقفها و بیان واضح ادا کردن حرفها است.»[48]
امام صادقu نیز در این زمینه فرمودهاند:
«ترتیل آن است که در حین قرات، مکث نموده و صدایت را در حین قرائت نیکو گردانی»[49]
سه روایتی که نقل کردیمـ خصوصاً اول و سومـ به آنچه مقوم ترتیل است (تناسب و وضوع و جدایی) اشارهای صریح و یا ضمنی دارد. روشن است که صدای متناسب، نیکو نیز هست و مکث در قرائت و حفظ وقوف و بیان حروف به وضوح و جدایی حروف میانجامد.
کیفیت قرائت ترتیل پیامبر اکرم7 نیز میتواند در تکیل مفهوم فوق روشنگر باشد؛ ام سلمه گفته است که: پیامبر اکرم7 قرائت خویش را در پایان هر آیهای قطع مینمودند؛[50] انس گفته است که: پیامبر7 صدایشان را هنگام قرائت میکشیدند؛[51] عایشه نیز در توضیح قرائت ترتیل پیامبر گفته است: قرائت پیامبر به صورت ترتیل بود، به گونهای که قرائت حضرتش از دیگران طولانیتر بود؛[52] و در نقلی دیگر همو میگوید: قرائت وی نه مانند سرعت و پشت هم اندازی شما در قرائت، بلکه به گونهای بود که اگر شنونده میخواست حروف قرائتش را شمار کند، قادر بود؛[53] در نقل دیگری که صحیح بخاری از انس آورده است: پیامبر اکرم7 هر سه کلمه الله، الرحمن، الرحیم را در آیه شریفة بسم الله الرحمن الرحیم بطور ممدود قرائت مینمودند.[54]
روشن است که طولانی شدن قرائت، امکان شمارش حروف توسط مستمعین و ممدود بودن کلمات مورد قرائت، از لوازم دو وصف مقوم قرائت ترتیل است که از نظر گذشت.
*احسن الترتیل
روشن است که رعایت ملاکهای ترتیل و توجه به آن، دارای مراتب متعددی است؛ هم وضوح و جدایی، ذات تشکیک است و هم تناسب. از این روی قرائت ترتیل دارای افراد مطلوب و مطلوبتری میشود. از سوی دیگر نیز در بعضی از روایات و حکایات و به تبع در دیدگاه بعضی از قرآن پژوهان، ملاکهای دیگری نیز برای آفریدن احسن الترتیل مؤثر است، زرکشی در کتاب جامعه البرهان فر علوم القرآن اینگونه مینویسد:
«کمال ترتیل آن است که الفاظ قرآن با شکوه و جلال ادا شود و حروف قرآن جداجدا بیان گردد و هیچ حرفی در حرف دیگر ادغام نشود. گفته شده است این مقدارع کمترین حد لازم برای قرائت ترتیل است. و کاملترین حد ترتیل آن است که قرائت را در جایگاه خودش [با رعایت مقتضای مدلول آیات] بیاورد، [بدین معنا که] اگر آیهای دارای تهدید است، در تلفظ بگونة تهدید بیاورد و اگر به قرائت جلال و بزرگی [مانند قرائت صفات جلال خداوند] رسید، آن را با تعظیم و بزرگی قرائت کند.»[55]
مفهوم فوق برای تحقق «ترتیل کامل» جدای از ملاکهای لغویین، توجه به معنا، تدبر در آن و حتی تأثر از آنها در حین قرائت و یا لااقل اظهار تأثیر پذیری را معتبر میشمارد. پذیرفتن این مفهوم خصوصاً که با سیرة پیامبر اکرم و پیروان آن حضرت و بیانات معصومین هماهنگ است، بلامانع است.
«از حذیفه نقل شده است که گفت: شبی را با پیامبر7 نماز خواندم پس به سورة بقره آغاز کرده آن را قرائت نمود، سپس سورة نساء را آغاز کرده و قرائت نمود، پس از آن آل عمران را قرائت فرمود، قرائت وی بگونهای شمرده و مرسل بود، هنگامی که به آیة تسبیح میرسید، تسبیح خدا میکرد و هنگامی که به آیة دعا و درخواست میرسید، از خداوند طلب میکرد و هنگامی که به آیة دارای تعوّذ میگذشت، به خدا پناه میبرد.»[56]
بیان زیر از امام صادقu به مرتبة والای ترتیل دارد:
«ترتیل آن است که در قرائت خویش مکث نموده و با صدای نیکو و متناسب، قرآن بخوانی و هنگامی که به آیهای رسیدی که در آن یاد آتش بود، از آن به خدا پناه بری و چون به آیهای رسیدی که در آن یاد بهشت بود، از خداوند آن را طلب کنی.»[57]
امیرمؤمنانu نیز به لزوم توجه به معنی در هنگام قرائت اشاره نموده میفرمایند:
«[در قرائت ترتیل] قلبهای سخت را با آن خرد کن و هرگز همت تو در اتمام نمودن قرائت سوره نباشد [بلکه به معانی و تأثیر آن در قلب توجه کن].»[58]
توجه به آنچه در تفسیر آیة شریفه )یتلونه حق تلاوته([59] آمده است، میتواند مرحله اکمل قرائت ترتیل یا حق ترتیل را نشان دهد. گرچه تلاوت، اعم از ترتیل است و به انواع دیگر قرائت نیز اطلاق میشود؛ اما روشن است که ترتیل اگر فرد غالب تلاوت نباشد، لااقل یکی از مصادیق شایع آن است که در عصر نخستین اسلام انجام میپذیرفته است.
پیامبر اکرم7 در روایتی حق تلاوت را به تبعیت قرآن آنگونه که تبعیت آن شایسته است، معنی نمودهاند.[60] و امام صادقu در کلامی در ذیل این آیه شریفه، فهم، تأثر، تدبر و عمل را لازمة حق تلاوت دانستهاند. ایشان فرمودهاند:
«آیات قرآن را به ترتیل و شمرده میخوانند و معانی آن را در مییابند و به احکام قرآن عمل نموده و به وعدههای قرآن امید داشته و از وعید عذاب آن پروا میکنند. قصص قرآن را بر خویش مجسم میکنند و از مثلهای قرآن پند میآموزند و به اوامر قرآن عمل کرده، و از نواهی آن دوری میجویند. به خدا قسم آن [حق تلاوت] به حفظ آیات و پشت سر هم آوردن حروف و خواندن سورهها و یاد گرفتن اجزاء آن نیست، [عدهای] حروفش را از بر کرده ولی حدود و احکامش را ضایع کردند، [حق تلاوت] فقط تدبر در آیات قرآنی، خدای بلند مرتبه میفرماید: کتابی است که بر تو فرو فرستادیم تا مردم در آیات آن تدبر کنند.»[61]
پایانبخش تبیین ترتیل کامل را بیان زیبای امیرمؤمنانu در توصیف قرائت شبانگاه متقّین و تأثر آنان از این قرائت قرار میدهیم، حضرتش در خطبه همام میفرمایند:
«اما شب هنگام راست بر پایند و قران را جزءجزء با تأمل و درنگ بر زبان دارند و با خواندن آن اندوهبارند و در اندوه داروی درد خویش را به دست میآورند. اگر به آیهای گذشتند که تشویقی در آن است، به طمع بیارمند و جانهایشان چنان از شوق بر آید که گویی دیدههایشان بدان نگران است. و اگر آیهای را خوانند که در آن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند انسان که پندذاری بانگ بر آمدن و فرو شدن آتش دوزخ را میشنوند.»[62]
2- قرائت تحدیر
این قرائت، در مقابل قرائت ترتیل مطرح شده است. حَدَر، به معنای اسرع و حدور، بمعنای هبوط است؛ چون هبوط با سرعت همراه است بر خلاف صعود که طبعاً نمیتواند با سرعت همراه باشد. شیخ طوسی در تفسیر خویش مینیوسد:
«ترتیل: ترتیب حروف با توجه به ادای حق آنها (به طور کامل) و تأمل و تثبت در آنها هنگام تلاوت است و حدر، إسراع در تلاوت است.»[63]
ابن جرزی در تفسیر تحدیر میگوید:
« تحدیر در نزد عالمان علم قرائت عبارت است از: درهم پیچیدن و سرعت بخشیدن و کتاه کردن قرائت بواسطة قصر، تسکین، اختلاس، بدل، ادغام کبیر و تخفیف همزه و مانند آن. البته از اموری که بر جواز انجام آن، روایت صحیح آمدهباشد و قرائت معتبر در آن وجود داشته باشد، همراه با انتخاب وصل [به جای فصل] و رعایتاعراب و توجه به جایگاه و استحکام لفظ و تمکن حروف».[64]
خلاصة تعریف ابن جرزی آن است که «حدر» عبارت است از صحیح خوانی با حداکثر سرعت ممکن. روشن است که در این نوع قرائت رعایت تلحین و تغنی و ترجیع، کمتر امکان پذیر است؛ چرا که هر یک از این امور نیازمند کندی در قرائت است. از این نوع قرائت در قرآن کریم یادی نشده است. و در روایات نیز قرائت تحدیرـ به این لفظـ معنون نگردیده است. و این عنوان، به عالمان علم قرائت و مفسرین استناد دارد؛ اما با این همه امکان تأیید ضمنی این نوع قرائت از لابلای مضامین روایات ممکن است.
یکی از سنتهای مطلوب دینی ختم قرآن است. ختم قرآن در مدت محدود، لزوماً نیازمند سرعت در قرائت است. ائمه اطهار u گرچه از ختم قرآن در کمتر از سه روز در ماه مبارک رمضان، و کمتر از شش روز در ماههای دیگر منع کردهاند،[65] اما قرائت مردم عادی در این روزها نیازمند تحدیر قرائت است.
از سوی دیگر روایاتی وجود دارد که استحباب قرائت قرآن در هر شب را بیان نموده و برای کسانی که قرائت بیشتری را در هر شب داشته باشند؛ درجات والاتری را پیشبینی نموده است. در یکی از روایاتی که کلینی و صدوق آن را در کتب خویش آوردهاند، ثواب قرائت کسی که هر شب هزار آیه را بخواند، ذکر نمودهاند.[66] روشن است قرائت قرآن به این مقدار حتی به صورت تحدیر همنیازمند فرصت چند ساعت است، تا چه رسد به صورت ترتیل و... خوانده شود. این روایت نیز دلالت التزامی بر مطلوبیت تحدیر دارد.
شاهد سومی که میتواند به نوعی قرائت پیامبر اکرم7 را نیز به صورت تحدیر بنمایاند، روایتی است که از حذیفه دربارة یکی از موارد نماز شبانگاه پیامبر7 نقل شده است. در این روایت، وی حکایت نمازی را مینماید که پیامبر7در آن سه سورة بقره، آل عمران و نساء را از آغاز تا پایان قرائت نموده است.[67] خواندن این مقدار قرآن در یک نماز و در یک شب نیازمند تحدیر در قرائت است.
3- قرائت تحقیق
قرائت تحقیق، قرائت با نهایت تأنی و ارسال و آزاد ساختن و کشیدن صدا است. در این قرائت تمام قاعد قرائت، مانند اشباع مد، ادای کامل حق حروف، رعایت وقفها حتی وقف جایز، ترک اسکان متحرک و ادغام و ترک قصر و اختلاس و... همه در قرائت تحقیق لازم است.[68] از این رو، این قرائت به نوآموزان توصیه میشود تا کمکم با تمرین آن بر قرائت ترتیل موفق شوند. بسیاری از قاریان در مقام قرائت بر شاگردان، از قرائت تحقیق استفاده میکردند؛ چرا که این نحو قرائت، بر ضبط دقیقتر قرآن کمک فراوان مینماید.
با توجه به کاربرد این نوع قرائت، روشن است که این نوع قرائت گرچه با تأنی و مد همراه است اما با قرائت به الحانـ تغنیـ تطریب و ترجیع تفاوت مینماید. این قرائت که خوبست قرائت آموزشی نامبرده شود، به القای دقیق و صحیح حروف، کلمات و خصوصیات قرائت عنایت دارد.
4- قرائت تدویر
ابن جرزی و بعضی از قراء دیگر به قرائت تدویر اشاره کردهاند و آن را به معنای قرائتی بین تحقیق و تحدیر دانستهاند.[69]
بدین ترتیب قرائت تدویر، نه به سرعت تحدیر و نه به کندی تحقیق است، و رعایت حق حروف و قواعد قرائت در آن ضروری است.
بررسی ارتباط چهار قرائت ترتیل، تحدیر، تحقیق و تدویر
با توجه به تعریفهایی که از هر یک از قرائتهای فوق ارائه شد، به نظر میرسد بین دو قرائت ترتیل و تدویر تفاوتی نباشد. حداکثر تفاوتی که بعضی از قرآن پژوهان ذکر کردهاند آن است که در قرائت ترتیل، تدبر در قرآن نیز علاوه بر تناسب و وضوح بیان معتبر است؛ حال آن که در قرائت تدویر، چنین ویژگی معنایی معتبر نیست.[70]اما بر اساس آنچه در قرائت ترتیل آوردیم، تدبر در معانی برای آفریدن احسن الترتیل معتبر است والا قرائت ترتیل لزوماً نیازمند همراهی با تدبر نیست. شاید در دیدگاه بعضی از قرآن پژوهان که سه قرائت تدویر و تحقیق و تحدیر را در کنار هم آورده و از ذکر قرائت ترتیل در این سطح سرباز زدهاند، قرائت ترتیل مفهوم جامعی برای این سه قرائت باشد در دیدگاه شیخ طوسی، که ترتیل را در مقابل تحدیر قرار داده است نمیتوان ترتیل را مفهوم جامعی به حساب آورد. در نهایت به نظر میرسد مراتب ادنای ترتیل، با تدویر تفاوتی نداشته باشد.
از جهت دیگر رابطه ترتیل و تحقیق نیز می تواند عام و خاص مطلق باشد؛ یعنی گرچه هر تحقیقی ترتیل است، اما هر ترتیلی تحقیق نیست؛ این نظریه را ابن جرزی بیان کرده است.[71] اما جای این سئوال باقی است که گرچه در قرائت تحقیق، بیان و ادای حروف به طور کامل صورت میگیرد؛ ولی تعریف تحقیق، مقید به رعایت تناسب و خوشخوانی نیست. از این جهت میتوان به قرائت تحقیقی که ترتیل نباشد، واقف گردید.
ترتیل و تحدیر هم همانند ترتیل و تحقیق تفسیر میگردد با این تفاوت که ابن جرزی ترتیل را شامل تحدیر ندانسته است.
در نهایت به نظر میرسد جز قرائت تدویر، قرائت ترتیل و تحقیق و تحدیر دارای ویژگیهایی ممتاز با یکدیگر و یا لااقل غیر منطبق بر هم میباشند که زمینة جداسازی این انواع را فراهم آورده است.
بررسی مقایسهای درجة مطلوبیت قرائت تحدیر و ترتیل و تحقیق
قرائت تحقیق، اصولاً برای هدف دیگری غیر از نفس تلاوت در نظر گرفته میشود. از این روی در موارد آموزش و یا اقراء شیخ بر شاگردان، تنها اینگونه قرائت مطلوب است؛ و در غیر انی موارد مطلوبیت ویژهای ندار.
اما در میان دو قرائت تحدیر و ترتیل، سئوال بدین گونه مطرح میشود: اگر مدت معینی به قرائت تحدیر سپری شود قاری بر قرائت آیات بیشتری موفق می شود؛ حال در این مدت معین، تحدیر و بیشخوانی مطلوبتر است یا ترتیل و کمخوانی؟ گرچه خواندن تعداد آیات معین به صورت ترتیلـ و در نتیجه در مدت زمان بیشترـ از قرائت همان آیات به صورت تحدیرـ و مدت زمانی کمترـ بدون تردید مطلوبتر است.
گروهی با توجه به بعضی از روایات، قرائت تحدیر را که ملازم با بیشخوانی است ترجیح دادهاند؛ چرا که در حقیقت بیش خوانی قرآن دارای ثواب و اجر بیشتر و در نتیجه مطلوبتر است.
ابن مسعود از پیامبر اکرم7 نقل میکند که فرمود: «هر کس حرفی از کتاب خداوند را بخواند، برای او حسنهای است و یک حسنه نیز ده برابر میشود.»[72]
در روایت ترمذی و طبرسی اینگونه وارد شده است که بر هر حرفی ده حسنه است.[73] و در نقل طبرسی مقصود از بکل حرف، صریح بیان شده که مقصود از حرف، مجموعة «الم» (بعنوان مثال) نیست؛ بلکه خداوند به قرائت «الف» لام، میم، هر کدام ده حسنه عطا میکند.[74]
گروه دیگر، قرائت ترتیل و کمخوانی را ترجیح دادهاند. دلایل این گروه و آنچه به تأیید نظرشان اقامه میشود، امور مختلفی است: اولاً اینگونه قرات، با هدف و مقصود از قرآن که همان فهم و تدبر و عمل به قرآن است، سازگارتر است. ثانیاً: قرائت ترتیل با اجلال و توقیر قرآن (که از جمله آداب مواجهة با کلام «خداوند» است) تناسب بیشتری دارد؛ و در نتیجه تأثیر بیشتری بر جان شنونده و خواننده میگذارد.
ثالثاً: اینگونه قرائت با سیرة معصومینu، هماهنگ و منطبق است. امام هشتم علیبن موسیu در روایتی که به قرائت خویش اشاره فرمودهاند، توجه به معانی را در قرائت خود اینگونه بیان کردهاند:
«اگر من میخواستم که قرآن را در کمتر از سه روز نیز ختم کنم، میتوانستم؛ ولی من به هیچ آیهای نمیگذرم مگر آن که در آن آیه و در شأن نزول و زمان نزول آن اندیشه میکنم، پس به این جهت است که در هر سه روز [و نه کمتر] یک ختم قرآن میکنم.»[75]
ابن جرزی به نقل از بعضی بزرگان تفاوت لطیفی را بین این دو قرائت ذکر کرده است. وی مینویسد:
«ثواب قرائت ترتیل و تدبر در قرآن از جهت ارزش [و کیفیت] بالاتر است و ثواب کثرت قرائت از جهت عدد [و کمیت] بیشتر است. اولی مانند آن است که کسی جواهر گرانبها یا عبد قیمتی را صدقه داده و آزاد کند، و دومی مانند آن است که کسی رد همهای زیادی را صدقه دهد و یا بندگان کم ارزش زیادی را در راه خدا آزاد نماید.»[76]
این کیفیت گرایی و معناگرایی در حین قرائت، نه تنها بزرگان را به قرائت ترتیل میکشاند که گاهی به تکرار فراوان یک آیه وادار میکرد بگونهای که محمد بن کعب القرظی میگوید:
«خواندن دو سورة زلزال و قارعه» و تکرار و تفکر در آنها از شب تا صبح، در دیدگاه من از خواندن سریع قرآن بسیار مطلوبتر است.»[77]
تکرار قرائت آیهای واحده از شب تا صبح از پیامبر اکرم7 و بعضی از بزرگان به تبع آن حضرت نیز نقل شده است.[78]
5- قرائت با صوت نیکو
بجز روایاتی که سیرة معصومینu را در قرائت با صوت نیکو معرفی میکرد که خود نشانگر مطلوبیت اینگونه قرائت است، روایات دیگر در تحریض مؤمنین به تحسین الصوت عند القرائه وارد شده است. امام صادقu از قول پیامبر نقل فرمودند که فرمود:
«هر چیزی را زینتی است و زینت قرآن، صدای نیکو است.»[79]
روایت دیگری از پیامبر اکرم7 نقل شده است که به ترجمة آنها اشاره میکنیم:
«همانا شعر نیکو و نغمة صدای خوش از زیباترین زیباییها است.»[80] «همانا نیکویی صدا، زینت قرآن است»[81] «قرآن را با صدای خوش زینت دهید»[82] «قرآن را با صدای خوش زیبا کنید که صدای خوش به زیبایی قرآن میافزاید.»[83]
در دیدگاه بعضی، تحسین قرآن جز با تغنی و ترجیع در آن محقق نمیشود. این دیدگاه، محمد بن احمد قرطبی را به تفسیر و تأویلهای گوناگونی دربارة روایات فوق کشانده است؛ چرا که در دیدگاه او، تغنی و ترجیع قرآن که با تحسین قرات قرآن ملازم است، نامطلوب و نامشروع است. قرطبی با استمداد از دیگر اندیشمندان سه احتمال زیر را دربارة روایات فوق پیش مینهد:
1- این روایات از باب قلب است و مقصود از «حسنوا القرآن باصواتکم»، در حقیقت حسنوا اصواتکم بالقرآن میباشد؛ یعنی صدای خود را بواسطة قرائت قرآن نیکو سازید!!؟
2- مقصود آن است که به قرائت قرآن اشتغال داشته و آن را زینبت و شعار خود قرار دهید.
3- مقصود پافشاری و تشویق و تحریص به قرائت قرآن است.»[84]
وی سعی کرده است که هر احتمال را به نحوی با بعضی از مضامین روایی دیگر تذیید کند؛ مثلاً در تأیید احتمال اول، دو روایت زینوا اصواتکم بالقرآن و حسنوا اصواتکم بالقرآن را از پیامبر نقل کرده است.[85]
به نظر میرسد وجود مضامین روایی دیگر، هرگز سبب دست برداشتن از ظهور روایات دیگر نمیشود؛ مگر آن که تعبد بر ظاهر حدیث با معرفتی قطعی و یقینی مخالف باشد. در این هنگام نیز جواز ارتکاب هر خلاف ظاهری صادر نمیشود.
با نگاهی کوتاه به روایاتی که ترجمة آنها نقل شد، واضح است که تمام توجیهات قرطبی بی وجه و مردود است در حالی که روایت منقول از پیامبر7 به افزون شدن زیبایی قرآن به جهت قرائت با صوت زیبا دلالت صریح دارد، چگونه روایات مشابه را از باب «قلب» بدانیم؟
حتی اگر مطلق غناء را حرام بدانیم، لااقل خوب بود که ادلة حرمت غنا رامقید اطلاق مطلوبیت تحسین القرائه در نظر گرفته میشد که در جمع روایات طریق معروف پیشه شده بود؛ همچنان که بعضی از فقهاء و محدثین شیعه چنین طریقه ای را پیمودهاند.
در مفهوم تحسین صوت، ابهام نیست؛ گرچه در بعضی از روایات، معیارهایی برای رسیدن به مقام احسن القرائه بالقرآن داخل شده است. در روایتی از پیامبر اکرم خضوع و خشوع و تأثر پذیری قاری قرآن از آیات الهی، ملاک احسن بودن صدای قاری دانسته شده است.[86] دربارة این مرحله از تحسین القرائه، مطالبی که دربارة مرحله والای ترتیل بیان کردیم، جاری است و تکرار نمیکنیم.
اما در مصداق تحسین و انطباق آن با ترجیع و تغنی اختلاف است: در دیدگاه بعضی اصولاً بدون ترجیع، تحسین قرائت محقق نمیشود؛ ولی عموم فقیهان تحسین قرائت را اعم از غناء دانستهاند. و لذا بین روایات تحسین القرائه و تحریم الغناء تعارضی ندیدهاند و ادلة گروه دوم را مقید گروه اول دانستهاند.
6- قرائت همراه با حزن
بعضی از قرائتهای منقوله در بررسی تاریخی، حاوی قرائت حزین بود. امام صادقu قرائت هنگام نزول را، حزین اعلام داشته و درخواست آفریدن چنین قراتی را نیز از مسلمین دارند. ایشان میفرمایند:
«همانا قرآن با حزن نازل شد پس شما نیز آن را با حزن قرائت کنید.»[87]
از کلام دیگری که از امام صادقu نقل شده به دست میآید که ادب قرائت کتب آسمانی دیگر نیز قرائت با صوت حزین بوده است. در این روایت آمده است:
«خداوند عزوجل به موسی بن عمران وحی کرد که هنگامی که در مقابل من میایستی چون افراد بینوا و ذلیل بایست و هنگامی که تورات میخوانی با صدای حزین آن را بمن بشنوان.»[88]
7- قرائت با صدای متوسط
در مورد جهر و اخفات قرائت نیز حد خاصی توصیه شده است. جز در بعضی از موارد که بطور خاص قرائت اخفاتی توصیه و یا لازم شمرده شده است، بعنوان نمونه در نمازهای ظهر و عصر، بطور کلی قرائت قران با صوت میانه و معتدل توصیه شده است. ابن ادریس از کتاب محمد بن علی بن محبوب به سند معتبری از امام صادقu نقل نموده است که فرمود:
«همانا امام علی بن الحسینu خوش صداترین مردم در قرائت قرآن بود و صدایش را بلند میکرد تا آنجا که اهل خانه بشنوند.»[89]
البته مقصود از صدای بلند در مقابل صدای آهسته و اخفاتی است ولی حدّ صوت بلند باید رعایت شود و صدا معتدل باشد. پیامبر اکرم7 در این باره به اباذر فرمودند.
«ای اباذر صدایت را در هنگام [تشییع] جنازه، در کارزار و [قرائت] قرآن پایین بیاور.»[90]
هنگامی که ابا بصیر برای درمان درد روحی خویش خدمت امام باقرu عرض حال مینمود گفت که:
«وقتی قرآن را با صدای بلند میخوانم شیطان بر من در میآید. [وسوسهام میکند].»
حضرت باقرu درد وی را قرائ بسیار بلند دانسته فرمودند:
«ای ابابصیر [ابا محمد]، قرائتی [متوسط]، مابین دو قرائت [کوتاه کوتاه و بلند بلند] بنما [بطوری که فقط] به اهل خانهات صدایت را برسانی [و نه بر دیگران که در خانه نیستند].»[91]
روایت مرسلی از پیامبر اکرم7 نقل شده است که مؤیدی بر مطلوبیت قرائت متوسط است:
«پیامبر اکرم7 بر ابابکر گذشتند حال آن که او آهسته میخواند؛ بر عمر گذشتند حال آن که بلند میخواند؛ و بر بلال گذشتند، حال آن که او مقداری از سورهای و مقداری از سورة دیگر قرائت میکرد.
پس به ابابکر فرمود: بر تو گذشتم و تو آهسته قرائت میکردی. پس گفت: من به آن کس که با او نجوا میکنم، میشنوانم. پس پیامبر7 به او فرمودند: [صدایت را] مقداری بلند کن.
و به عمر فرمودند: بر تو گذشتم و تو بلند میخواندی. پس عمر گفت: [بدینوسیله] شیطان را طرد کرده و خفته را بیدار میکنم. پس پیامبر فرمودند: [صدایت را] مقداری کوتاه نما و پائین بیاور. و به بلال گفتند: بر تو گذشتم و مقداری از این سوره و مقداری از سورة دیگر میخواندی. پس گفت: من بوی خوشی را با بوی خوش دیگر مخلوط کردم. پس پیامبر7 فرمودند سوره را آنگونه که هست قرائت کن.»[92]
البته در بعضی از روایات قرائت آهسته نیز توصیه شده است که با توجه به روایات فوق، یا حمل بر مرتبة دیگری از مطلوبیت میشود و یا به مواردی چون قرائت در موضوع تقیه یا در نماز ظهر و عصر حمل میشود. صاحب رسایل الشیعه اخفات قرائت را مستحب دانسته است؛ و بعضی دیگر مطلوبیت قرائت آهسته و بلند را به مطلوبیت صدقة سرّی و آشکارا تشبیه کردهاند.
ب: قرائتهای نامطلوب
1- قرائت هذرمی
هذرمه، به معنای سرعت زیاد در گفتار و راه رفتن است و به خلط و قاطی کردن کلمات نیز هذرمه اطلاق میشود. امام صادقu در روایتی فرمودهاند:
«قرآن، به صورت هذرمه قرائت نمیشود ولکن به صورت ترتیل خوانده میشود»[93]
ابن عباس نیز گفته است:
«دوست میدارم که قرآن را در سه روز ختم کنم تا آن که در یک شب و همراه با تخلیط و سرعت بسیار بخوانم.»[94]
نامطلوب بودن این نوع قرائت که با تضییع ادای مناسب حروف6 همراه است، روشن است.
2- قرائت همراه با تأثر ساختگی مفرط
گرچه تأثر واقعی از آیات قرآن و هماهنگ سازی نوع قرائت با مضمون آیات، مطلوب است؛ اما تأثر ساختگی و اظهار از خود بیخود شدن کاذب منهی و نامطلوب است.
جابربن عبدالله میگوید: به امام باقرu گفتم: گروهی اینگونهاند که هنگامی که چیزی از قرآن را بخوانند یا بر آنها خوانده شود، بیهوش و از خود بیخود میشوند بطوری که اگر دو دست و دو پای آنها قطع شود متوجه نمیشوند. آنگاه امام باقر u فرمودند:
«خداوند پاک و منزه است، این حالت آنان از شیطان است [نه از رحمن]، اینگونه توصیف نشدهاند [نباید اینگونه در مقابل قرآن باشند]. آن [حالت مناسب در حال قرائت و سماع قرآن] نرمی، رقت، اشک و ترس از خداست.»[95] مرحوم علامة مجلسی در ذیل حدیث مینویسد: «مراد آن است که اینان در ادعایشان دروغ میگویند.»[96]
ج: قرائت مورد اختلاف
در میان روایاتی که به توصیه یا طرد چگونگی قرائت وارد شده است، بطور خلاصه چهار عنوان ترجیع، تغنی، قرائت به الحان و تطریب در این زمینه وارد شده است. دربارة رابطة این گونه قرائات، به نظر میرسد که تفاوت زیادی بین آنها نباشد و همه به نوعی به قرائتی که همراه با آواز و نغمه و خوشخوانی است، اشاره دارد. ولی روایات، در توصیه یا نهی از اینگونه قرائت مختلف است؛ حتی در عنوان واحد (مثل تغنی) روایات بظاهر متعارضی وجود دارد؛ از سوی دیگر مسأله تحریم غناء بطور مطلق (چه در ضمن قرائت قرآن و چه در ضمن مضامین دیگر) بر دیدگاه اندیشمندان در این زمینه سایه افکنده است. قبل از بررسی این نوع قرائت مجموعه روایاتی که در این زمینه رسیده است از نظر میگذرانیم.
1- روایات قرائت ترجیعی
الف: حکایت قرائت پیامبر اکرم7
عبدالله بن مغفل مزنی میگوید:
«پیامبر اکرم7 در سال فتح مکه در یکی از مسیرهایش، سورة فتح را سوار بر مرکب قرائت کرد و در قرائت خویش ترجیع نمود.»[97]
ب: روایت معتبرة ابوبصیر
امام باقرu فرمودند:
«ای ابا محمد (کینه ابوبصیر است) بخوان بگونهای که نه آهسته باشد نه خیلی بلند. و صدایت را در قرائت قرآن در گلو بچرخان؛ چرا که خداوند صدای زیبایی که در آن ترجیع باشد دوست دارد».[98]
در سند این روایت ابراهیم بن هاشم و علی بن ابی حمزه بطائنی قرار داد. دربارة ابراهیم بن هاشم توثیق خاصی وارد نشده است و به همین جهت بعضی روایات او را به «حسنه» تعبیر میکنند؛ اما با توجه به این که وی از معاریف بوده است و اجلاء از او روایت کردهاند و روایت کثیری دارد، صرف عدم ذم دلالت بر توثیق وی از سوی اندیشمندان عصر وی بوده است.
علیبن ابی حمزه بطائنی واقفی است و در بعضی از کلمات وی را اهل الوف معرفی کردهاند، وی مذمتهای متعددی دارد و در مقابل این مذمتها، توثیقی برای او از جانب شیخ طوسی در کتاب عده[99] وارد شده است، با توجه به این که بعضی از آنها محتمل است مذمت فرزند وی باشد چرا که هم پدر و هم پسر به ابن ابی حمزه مشهور هستند؛ بدین جهت توثیق وی از معارض قطعی خالی مانده و روایت موثقه خواهد بود.
مدلول این روایت لااقل نوعی از ترجیع در قرائت را مطلوب میشمارد.
2- روایت قرائت بالالحان
ج: عبدالله بن سنان از امام صادقu روایت میکند که وی از قول پیامبر7 فرمود:
«قرآن را به آوازها و نغمههای (الحان) عرب قرائت کنید و از آوازهای اهل گناه و کبایر بپرهیزید. هر آینه پس از من مردمانی میآیند که قرآن را در گلو بچرخانند (ترجیع کنند)؛ مانند خوانندگی و نوحه خوانی و خواندن کشیشان که این قرائت از گلوی آنها نگذرد [مقبول درگاه خداوند واقع نشود] دلهای ایشان وارونه است و دل هر کس که از اینان خشنود شود، نیز وارونه است.»[100]
د: حذیفه بن یمان، روایت مشابه دیگری را نقل کرده است، در نقل حذیفه بجای تعبیر ایاکم ولحون اله الفسق و اهل الکبائر آمده است: ایاکم ولحون اهل العشق و اهل الکتابین.[101] به تعبیر دیگر صدای آواز اهل عشق و هوس و نوع قرائت اهل دو کتاب تورات و انجیل منهی عنه قرار گرفته است.
3- روایات قرائت با تغنی
ه: سعد بن ابی و قاص از پیامبر7 نقل کرده است که حضرتش فرمودند:
«قرآن بطور حزین نازل شده است، پس هنگامی که آن را قرائت کردید، بگریید. و اگر گریه نکردید، (لااقل) خود را به حال گریه بدارید. و با قرآن «تغنی» کنید که هر کس به قرآن تغنی ننماید از ما نیست».[102]
در ذیل روایت تعبیر «من لم یتغن بالقرآن فلیس منّا» وارد شده است که در روایات دیگری نیز این تعبیر تکرار گردیده است. در این روایت بکاء و غناء، مقارن با هم ذکر شده است، گرچه تغنی همراه با حزن و فرح محقق میشود اما به قرینة بکاء، مقصود از روایت تغنی محزون است. البته روایات مطلقی در تغنی نیز وجود دارد که مقارن با بکاء استعمال نشده است.
و: در روایت مرفوعه دیگر آمده است که پیامبر7 فرمودند:
«از ما نیست کسی که به قرآن تغنی نکند.»[103]
ز: روایت دیگری نیز از پیامبر بدین صورت نقل شده است:
«خداوند به چیزی اجازه نداده است آنگونه که به پیامبر خوش صدایش اذن داده که قرآن را با تغنی و صدای بلند قرائت کند.»[104] (با توجه به این که کلمة اذن بمعنای استماع هم آمده است این احتمال که بجای اجازه و اذن استعمال خداوند نسبت به پیامبر باشد نیز میرود ولی در هر صورت دلالت روایت تمام است).
ح: شافعی از پیامبر روایت کرده است که فرمود:
«خداوند به چیزی اجازه نداده است آنگونه که به پیامبر خوش نغمهاش در قرائت قرآن اذن داده است.»[105]
روایت اخیر به نظر میرسد با روایت قبل از آن در معنا یکسان باشد؛ گرچه در روایت اخیر، تعبیر تغنی وجود ندارد ولی از تعبیر «حسن ترنم» استفاده شده است که این کلمه خود به نوعی معنای تغنی را (در میان احتمالات مختلفی که بعضی ارائه کردهاند) روشن میکند. این روایت نیز احتمال روایت قبل را از جهت معنا بر میتابد.
4- روایات تطریب قرآن
ط: محمد بن احمد قرطبی ناقل روایاتی است که از ترطیب قرائت نهی کرده است. وی از ابن جریح نقل میکند که ابن عباس گفته است:
«پیامبر اکرم7 را مؤذنی بود که در اذان تطریب مینمود، پس حضرت رسول وی را فرمودند اذان آسان و روان است، پس اگر اذان گفتن تو آسان و روان باشد اذان بگو وگرنه اذان مگو.»[106]
از این روایت وی نهی از تطریب اذان و حرمت آن را استفاده کرده است و پس از آن به طریق اولویت آن را به نهی از تطریب از قرائت قرآن تسری داده است.
وی همچنین ناخشنودی انسبن مالک از قرائت بلند و تطریب گوه زیاد النمیری را نقل میکند و از قول وی میگوید: صحابه اینگونه قرائت نمیکردهاند.[107]
وی در نقل حکایت دیگری انکار سعید بن مسیب و قاسم را از قرائت تطریبی بازگو مینماید.[108]
کیفیت جمع عرفی بین این روایات
روایاتی که از نظر گذشت دارای مضمون واحدی نبود اما با توجه به نزدیکی یا تساوی معنایی کلمات واردة در هر یک (تغنیـتطریب، ترجیع و قرائت به الحان)، پیام همة آنها را میتوان در موضوع واحد دانست. ابن منظور در معنای کلمة ترجیع مینویسد:
«رجع الرجل و ترجع: صدا را در گلویش چرخاند چه در قرائت، در اذان، در غناء و یا مزمار و یا غیر از اینها از آنچه به آن ترنم میشود... . ترجیع صدا به معنای چرخاندن صدا در حلق است بمانند قرائت اصحاب الحان».[109]
ابن اثیر نیز در مفهوم الحان توضیحی میدهد که همة کلمات مشابه را شامل میشود وی مینویسد:
«لحون و الحان همانند تطریب، ترجیع صدا و نیکو ساختن قرائت و شعر و غناء است.»[110]
حتی در دیدگاه بعضی، روایاتی که در باب تحسین القرائه وارد شده است به نحوی متضمن امر به ترجیع در قرائت است؛ چرا که بدون ترجیع اصولاً صدای نیکو محقق نمیشود. محمد ماجد بن ابراهیم حسینی که از علمای قرن داوازدهم میباشد در فن غناء و موسیقی، ید طولایی داشته است، وی در رسالهای که دربارة موضوع و حکم غناء در اسلام تألیف کرده مینویسد:
«مقصود ما در این رساله آن است که [بیان کنیم] حسن صوت، فقط با مناسبات عددی محقق میشود که آن هم بر تحقق ترجیعهای مختلف در غنا متوقف است. این نکته برای آنان که در انواع صدا تأمل کنند، واضح است؛ چرا که صدای صاف و بدون ترمجیع اصولاً نه زیبا است و نه زشت و مدار حسن و قبح صدا به توازن و عدم توازن عددی صداهای مختلف است.»[111]
جدای از روایاتی که در مطلق غنا وارد شده است، روایات مذکور در قرائت قرآن به اصوات ترجیعی و... سه دسته میشوند که عبارت است از:
1- روایت دال بر لزوم یا حسن مطلق ترجیع و تغنی به قرآن.
2- روایت دال بر تفصیل بین انواع ترجیع و تلحین از جهت مطلوبیت و عدم آن.
3- روایات دال بر عدم جواز تطریب به قرآن مطلقا.
با صرف نظر از سند روایات، از جهت دلالی جمع عرفی و مقبولی بین دستة اول و سوم وجود دارد، شاهد جمع عرفی آن نیز روایات دستة دوّم است.
بدین ترتیب روایاتی که مطلق ترجیع را مجاز یا مطلوب دانسته است، به غنای اهل فسوق و عشق و غنای اهل کتاب (در مجموع غنای لهوی) تقیید میخورد و تطریب محرّم نیز در همین دایره قرار میگیرد.
البته اگر به سند روایات نظر کنیم، روایات تغنی در حد استفاضه بوده و تنها روایت معتبر در این روایات معتبره ابوبصیر مبنی بر مطلوبیت ترجیع در قرائت است. البته مضمون این روایت با ادلة دیگری که وجود داردـ حتی اگر روایات دیگر ذکر شده آن را تقیید نزدـ به ترجیع غیر لهوی تقیید خواهد خورد.
جمع عرفی مذکور در صورتی تمام است که روایاتی که دربارة مطلق غناء وارد شده، منافاتی با مدلول این جمع نداشته باشد. اما در صورتی که از آن روایات، حرمت مطلق ترجیع و یا غناء را استفاده کنیم بدون تردید بین مدلول روایات تعارض خواهد افتاد و یا بدنبال جمع فرفی دیگری باید تلاش کرد.
فقهایی که فتوای به حرمت مطلق غناء دادهاند، ناگزیر روایات مذکور را به معانی غیر ظاهر حمل نموده و یا اصولاً به طرد آنها مبادرت ورزیدهاند.
[1] . تکویر، آیه 19.
[2] . یسئلک اهل الکتاب ان تنزل علیهم کتاباً من السماء، نساء، آیه 153.
[3] . ... ورتلناه ترتیلاً، فرقان، آیه 31.
[4] . دکتر سید محمد باقر حجتی، تاریخ قرآن کریم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ص 33 و 34 به نقل از الاتقان فی علوم القرآن، بحار الانوار، صحیح بخاری.
[5] . نزل القرآن بالتفخیم، جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن (قم، منشورات رضی، بیدار 1363) ج1، ص 373. و محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل القرآن (مصر، چاپ ششم) ص 161.
[6] . جلال الدین سیوطی، پیشین، ج1، ص 373.
[7] . شیخ محمد حر عاملی، وسائل الشیعه (بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1343)ج4، ص 857.
[8] . ورتل القرآن ترتیلاً. مزمل، آیة 4.
[9] . و قراناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث، اسراء، آیه 106.
[10] . ر.ک: شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی،التبیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج6، ص 530؛ و شیخ اسماعیل حقی البرسودی، تفسیر روح البیان (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج5، ص 210؛ و امام فخر رازی، التفسیر الکبیر (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج21، ص 61.
[11] . ر.ک: محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی) بیروت، دار احیات التراث العربی) ج10، ص 340.
[12] . صحیح مسلم بشرح النووی (بیروت دار احیاء التراث العربی، 1404) ج6، ص 78-81.
[13] . محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 13.
[14] . واذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولو اعلی ادبارهم نفوراً، الاسراء، آیه 46.
[15] . علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی (قم، مؤسسه دارالکتاب، 1387 ق) ج2، ص 20، متن روایت اینگونه است: «کان رسول الله اذا تهجد بالقرآن تسمّع قریش لحسن قرائته و کان اذا قرأ بسم الله الرحمن الرحیم فرّوا عنه.»
[16] . عن الباقر علیه السلام: «ان رسول الله(ص) کان احسن الناس صوتاً بالقرآن»، محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی (تهران، مکتبة العلمیه الاسلامیة) ج2، ص 259.
[17] . عن الصادق علیه السلام: «ما بعث الله نبیاً الاحسن الصوت» محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه (قم، مرکز نشر دفتر تبلیغات اسلامی) ج8، ص 83 به نقل از اصول کافی ج2، ص 616.
[18] . مقصود سائل آن است که اگر قرائت امام چهارم موجب صعقة مردم میگردیده است پس چگونه مردم قرائت پیامبر را میشنیدند و چنین حالتی بر آنها عارض نمیشد؟
[19] . مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار (تهران، کتبه اسلامیه) ج46، ص 69. متن روایت «ان رسول الله(ص) کان یحمل من خلفه ما یطیقون»
[20] . محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج2، ص 615. متن روایت: «علی بن محمد بن نوفلی قال: ذکرت الصوت عنده قال: ان علی بن الحسین علیهما السلام کان یقرأ فربّما مرّ به المارّ فصعق من حسن صوته و ان الامام لو اظهر من ذلک شیئاً لما احتمله الناس.»
[21] . همان، ج4، ص 858. متن روایت: قال ابو عبدالله(ص): «ان علی بن الحسین کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان یرفع صوته حتی سمعه اهل الدار و ان ابا جعفر کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان اذا قام من اللیل و قراء رفع صوته فیمرّ به مار الطریق و الساقین و غیر هم فیقومون فیستمعون الی قرائته.»
[22] . همان، ج4، ص 857.
[23] . همان، ج 46، ص 245.
[24] . علی محممد علی دخیل، ائمتنا (بیروت، دارالامام الرضا(ع) ) ج2، ص 14 به نقل از المناقب ج2، ص 379.
[25] . صحیح مسلم بشرح النووی ج 6، ص 80.
[26] . همان، ج 6، ص 80؛ و محمد بن احمد قرطبی، پیشین ج1، ص 10.
[27] . ر.ک: عبدالوهاب النجار، قصص الانبیاء (قم، مؤسسة دین و دانش، هجرت) ص 311.
[28] . نهج البلاغه، خطبة 160: «وان شئت ثلثت بداود صلی الله علیه وسلم صاحب المزامیر و قاری اهل الجنة.»
[29] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج9، ص 231.
[30] . شعری که با مد و زمزمه همراه است.
[31] . علامه ابن منظور، لسان العرب (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج10، ص 135.
[32] . همان، ج10، ص 135.
[33] . لحّن فی قرائته: ترنم فیها و طوّب، المنجد.
[34] . المنجد فی اللغه، ص 717.
[35] . خیر الدین زرکلی، الاعلام (بیروت، دارالعلم للملایین) ج4، ص 191 به نقل از تاریخ الاسلام ذهبی ج3، ص 189.
[36] . ر.ک: دائره المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش: سید کاظم بجنوردی (تهران، مرکز دائره المعارف) ج2، ص 702.
[37] . مجدالدین ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث (قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج4، ص 243.
[38] . ر.ک: محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 16-17.
[39] . وی در نزد عبدالله بن مسعود شاگردی قرائت کرده و مورد مراجعه صحابه بوده است و در سال 62 بدرود حیات گفته است، شمس الدین محمد ذهبی، کتاب تذکره الحفاظ (بیروت، دارالکتاب العلمیه) ج1، ص 48.
[40] . وی یکی از صحابه خوشنام و حافظان والا مقام بوده است که در عصر عثمان بدرود حیات گفته است، (م.32هـ.)، همان، ج1، ص 14.
[41] . احمد بن محمد انصاری، پیشین، ج1، ص 12.
[42] . فرقان، آیه 32. ورتلناه ترتیلاً.
[43] . مزمل، آیه 4. ورتل القرآن ترتیلاً.
[44] . ر.ک: خطبه 193، نهج البلاغه.
[45] . المنجد فی اللغه ص 248.
[46] . علامة ابن منظور، پیشین، ج5، ص 132.
[47] . اسمعیل بن حماد جوهری، الصحاح (بیروت، دارالعلم الملایین، افست ایران) ج3، ص 1704.
[48] . فخر الدین طریحی، مجمع البحرین (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی)ج2، ص 142.
[49] . فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفه) ج10، ص 569؛ و فخر الدین طریحی، پیشین، ج2، ص 142، متن روایت: «بینه بیاناً ولاتهذه هذالشعر ولاتنثره نثر الرمل».
[50] . فخر الدین طریحی، پیشین، ج2، ص 142. متن روایت: «ترتیل القرآن حفظ الوقوف و بیان الحروف».
[51] . همان، «الترتیل هو ان تتمکث به وتحسن به صوتک».
[52] . فضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، ج10، ص 569.
[53] . همان، ج10، ص 569.
[54] . الدکتور وهبة زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج (بیروت، دارالکفر المعاصر 1411 هـ.ق) ج29، ص 192.
[55] . محمود زمخشری خوارزمی، الکشاف عن حقایق التنزیل و... (بیروت، دارالمعرفه) ج4، ص 152.
[56] . الدکتور وهبة زحیلی، پیشین، ج 29، ص 192 و محمدبن احمد قرطبی، پیشین، ج1، ص 10.
[57] . جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج1، ص 368 به نقل از البرهان فی علوم القرآن، ج1، ص 250.
[58] . همان، ج1، ص 369.
[59] . فخرالدین طریحی، پیشین، ج2، ص 142. متن روایت: «الترتیل هو ان تتمکث به وتحسن به صوتک و اذا مررت بآیة فیها ذکر النار فتعوذ بالله من النار و اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنة فاسأل الله الجنة.»
[60] . فضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، مج4، ص 569؛ و محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص 614. متن روایت: «ولکن اقرع به القلوب القاسیه و لا یکونن هم احدکم اخر السورة».
[61] . بقره، آیه 121.
[62] . میزان الحکمة، ج8، ص 84 به نقل از تنبیه الخواطر، ص 483. متن روایت: «یتبعونه حق اتباعه.»
[63] . همان، ج8، ص 84. متن روایت: «قال الصادق علیه السلام فی قوله تعالی یتلونه حق تلاوته: یرتلون آیاته و یتفهمون معاینه و یعلمون باحکامه و یرجون وعده و یخشون عذابه و یتمثلون قصصه و یعتبرون امثاله و یاتون اوامره و یجتنبون نواهیه و ما هو والله بحفظ آیاته و سرد حروفه و تلاوة سوره و در اعشاره و اخماسه حفظوا حروفه و اضاعوا حدوده، انما هو تدبر آیاته یقول الله تعالی: کتاب انزلناه الیک لیدّبروا آیاته.»
[64] . نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدی (تهرانـ سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی) خطبه 193، ص 225. متن روایت: «اما الالیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القرآن یرتلونه ترتیلاً. یحزنون به انفسهم وستشیرون به دواء دائهم فاذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعاً و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا انها نصب اعینهم و اذا مروا بایة فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فی اصول اذانهم.»
[65] . شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 162.
[66] . محمد بن محمد الدمشقی الشهیر بابن الجرزی، النشر فی القرائات العشر (تهرانع مکتبة الجعفری) ج1، ص 207.
[67] . محمد بن حسن حر العاملی، وسائل الشیعه، ج4، ص 862.
[68] . همان، ج 4، ص 852.
[69] . جلال الدین سیوطی، پیشین، ج 1، ص 369.
[70] . برگرفته از النشر فی القرائات العشر، ج 1، ص 205.
[71] . همان، ج 1، ص 207.
[72] .
[73] .
[74] .
[75] . ر.ک: م.حاج اسمعیلی، پژوهشی در قرآن و فنون قرائات بروایت فحص از عاصم (اصفهان) ص 121.
[76] . ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج 1، ص 208.
[77] . همان، ج 1، ص 208. متن روایت: «من قرأ حرفاً من کتاب الله فله حسنة و الحسنة بعشر امثالها.»
[78] . فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 16.
[79] . جلال الدین سیوطی، پیشین، ج1، ص 368.
[80] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 863، متن روایت: «لواردت ان اختمه فی اقرب من ثلاث لختمتها ولکن مامررت بآیة قط الافکرت فیها و فی ای شیء انزلت و فی ای وقت فلذلک صرت اختم فی کل ثلاثة.»
[81] . ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج1، ص 209.
[82] . همان، ج 1، ص 209.
[83] . همان، ج 1، ص 209.
[84] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 615 متن روایت: «لکل شیء حلیة وحلیة القرآن الصوت الحسن.»
[85] . همان، ج 2، ص 615، متن روایت: «ان من اجمل الجمال الشعر الحسن و نغمة الصوت الحسن»
[86] . مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار،ج92، ص 190. متن روایت «ان حسن الصوت زینة القرآن».
[87] . مولی محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی (بیروت، مؤسسه اعلمی) ج1، ص 72، متن روایت: «زینوا القرآن باصواتکم».
[88] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 83 به نقل از کنز العمال، خ 2765. متن روایت: «حسنوا القرآن باصواتکم فان صوت الحسن یزید فی القرآن حسناً»
[89] .
[90] .
[91] .
[92] . محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج 1، ص 11.
[93] . همان، ج 1، ص 11.
[94] . ر.ک: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 83 به نقل از کافی، ج 2، ص 616.
[95] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 857 متن روایت: «ان الله عزوجل اوحی الی موسی بن عمران(ع) اذا وقفت بین یدی فقف موقف الذلیل الفقیر و اذا قرأت التوراة فاسمعینها بصوت حزین.»
[96] . همان، ج 4، ص 858 متن روایت:«ان الله عزوجل اوحی الی موسی بن عمران(ع) اذا وقفت بین یدی فقف موقف الذلیل الفقیر و اذا قرأت التوراة فاسمعینها بصوت حزین.»
[97] . همان، ج 4، ص 858 متن روایت: «ان علی بن الحسین علیهما السلام کان احسن الناس صوتاً بالقرآن و کان یرفع صوته حتی یسمعه اهل الدار.»
[98] . همان، ج 4، ص 858، متن روایت: «یا اباذر اخفض صوتک عند الجنائز و عند القتال و عند القرآن».
[99] . همان، ج 4، ص 859، متن روایت« یا ابا محمد اقرا اقرائة ما بین القرأتین تسمع اهلک.»
[100] . محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل اقرآن (مصر) ص 162 و 163.
[101] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 862. متن روایت «ان القرآن لا یقرء هذرمة ولکن یرتل ترتیلاً»
[102] . ابن اثیر، النهایة فی غیریب الحدیث، ج 5، ص 265.
[103] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 617. متن روایت: «سبحان الله ذلک من الشیطان مابهذا نعتوا، انما هو اللین و الوقة و الدمعة والوجل»
[104] . مولی محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (تهران، دارالکتب الاسلامیة) ج12، ص 503.
[105] . صحیح مسلم بشرح النووی، ج 6، ص 81.
[106] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 859. متن روایت «یا ابا محمد اقرأ ما بین القرأتین تسمع اهلک ورجّع بالقرآن صوتک فان الله عزوجل یحب الصوت السن یرجع فیه ترجیعاً.»
[107] . ر.ک: آیت الله خویی، معجم رجال الحدیث (قم، مرکز نشر آثار شیعه) ج11، ص 226.
[108] . محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 858. متن روایت «قال رسول الله(ص) اقرؤ القرآن بالحان العرب و اصواتها و ایاکم ولحون اهل الفسوق و اهل الکبائر فانه سیجیء بعدی اقوام یرجعون القرآن ترجیع الغناء و النوح و الرهبانیة لا یجوز تراقیهم قلوبهم مقلوبه و قلوب من یعجبه شأنهم.»
[109] . محمد بن احمد قرطبی، همان، ج 1، ص 17 و بحار لانوار، ج 92، ص 190؛ به نقل از جامع الاخبار، ص 57 و دعوات راوندی.
[110] . مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92، ص 191؛ و مولی محسن کاشانی، تفسیر الصافی، ج 1، ص 62 متن روایت: «ان القرآن نزل بالحزن فاذا قرأتموه بکّوا فان لم تبکوا فتباکوا و تغنوا به فمن لم یتغن بالقرآن فلیس منا»
[111] . مولی محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 92، ص 191؛ والشریف السید المرتضی، امامی السید المرتضی (قم، کتابخانه آیة الله نجفی مرعشی) ج1، ص 24؛ و محمد بن علی بن الحسینبن بابویه (صدوق)، معانی الاخبار (قم، جامع مدرسین)، ص 279. متن روایت: «لیس منا من لم یتغن بالقرآن» و روی عن ابی داود و النجاریّ، ر.ک: التاج الجامع للاصول، ج 4، ص 11.